مطالب محمد و رزا(طنز,جالب و...)

یه خواهر برادر

درس خوندن ذخترا و پسرا

دخترها: 

بعضي از اونا واقعاً مي خونند وقتي ميرن سر كتاب تا يكي دو ساعت ديگه كلشونو از كتاب بر نمي دارند . عادت دارند زير مطالب كتاب خط بكشند كه بعدا بخونند

 بعضي هاشون هم كه مثلا درس مي خونند كتاب جلوشونه چشمشون هم روي كتابه ولي حواسشون يه جاي ديگست ...

يه عده اي هم هستند كه به بهونه اينكه مشكل دارن زنگ ميزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود يك ساعت و اندي به طوري كه اشك و دود تلفن در مياد براي هم قصه بي بي چساره تعريف مي كنند.


  و اما پسر ها:

يا درس نمي خونند يا وقتي مي خواند بخونند بايد حسش بياد. وقتي حسش مياد كه شب امتحانه ...

 يه كم كه درس  خوندند يه موردي پيش مياد و بهش خيره مي شوند

و به يه چيزي فكر مي كنند بعد انگار كه درس خوندند بلند ميشند ميرن استراحت مي كنند بعد از يك ساعت استراحت دوباره ميرند ميشينند فكر مي كنند . وقتي فكرشون تموم شد كتاب را ورق ميزنند يه كم براندازش ميكنند وزنش مي كنند استخاره مي كنند براي خودشون تقسيمش مي كنند ميگند تا ساعت فلان اينقدر مي خونم تا ساعت فلان اينقدر بعد ميرن استراحت كنند . حين استراحت حسشون  تموم ميشه

حال ندارند برند  بخونند ولي چون مي دونند فردا امتحان دارند پا ميشند ميرند سر كتابشون.

همينجور كه مي خونند هيچي حاليشون نيست چون جاي ديگه فكر مي كنند(لازم به ذكر است كه هيچ وقت در هيچ موقعيتي فكر نمي كنند فقط موقع درس خوندن فكرشون مياد) بعد از نيم ساعت دوباره ميرن استراحت، بعد سه ربع استراحت مي بينند خيلي دير شده .دوباره ميرنند درس بخونند اين بار مي خونند يه چيزايي هم ياد ميگيرند ولي چيزايي كه ياد نمي گيرند را ميذارند كه فردا از دوستاش بپرسند يه كم به معلمشون فحش ميدند مي گند اينارو درس نداده . خلاصه آخرش نميرسند كتاب را تموم كنند فردا ميرند ميبينند كه دوستاشون يه چيزايي مي گند كه تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد ميشه اونايي هم كه خونده بودند يادشون ميره به همين سادگي

[ یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:, ] [ 14:37 ] [ mamado roza ] [ ]


دیدگاه دختر پسرا از زندگی اجتماعی(طنز)

پسرها و ديدگاهشون از زندگي اجتماعي در سنين مختلف
سن 14 سالگي : تازه توي اين سن، هر رو از بر تشخيص ميدن . اول بدبختي
سن 15 سالگي : ياد مي گيرن که توي خيابون به مردم نگاه کنن ... از قيافه خودشون بدشون مي ياد
سن 16 سالگي : توي اين سن اصولا راه نميرن، تکنو مي زنن ... حرف هم نمي زنن ، داد مي زنن ... با راکت تنيس هم گيتار مي زنن
سن 17 سالگي : يه کمي مثلا آدم ميشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند مي خونن ... يادش به خير اون روزها که تکنو نبود راک ن رول مي خوندن
سن 18 سالگي : هر کي رو مي بينن تا پس فردا عاشقش ميشن ... آخ آخ ...آهنگ هاي داريوش مثل چسب دو قلو بهشون مي چسبه
سن 19 سالگي : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تيز ميشن ... ابي گوش ميدن
سن 20 سالگي : از همه شون رو دست مي خورن ...ستار گوش ميدن که نفهمن چي شده
سن 21 سالگي : زندگي رو چيزي غير از
این بچه بازيها مي بينن ... مثلا عاقل مي شن
سن 22 سالگي : نه مي فهمن که زندگي همش عشقه ... دنبال يه آدم حسابي مي گردن
سن 23 سالگي : يکي رو پيدا ميکنن اما مرموز ميشن ... ديدشون عوض مي شه
سن 24 سالگي : نه... اون با يه نفر ديگه هم دوسته ...اصلا لياقت عشق منو نداشت
سن 25 سالگي : عشق سيخي چند؟ ... طرف بايد باباش پولدار باشه... حالا خوشگل هم باشه بد نيست
سن 26 سالگي : اين يکي ديگه همونيه که همهء عمر مي خواستم ... افتخار ميدين غلامتون باشم ؟
سن 27 سالگي : آخيش
سن 28 سالگي : کاش قلم پام مي شکست و خواستگاري تو نميومدم



دختر هاو ديدگاهشون از زندگي اجتماعي در سنين مختلف



سن 14 سالگي : تا پارسال هر کي بهشون مي گفت چطوري؟ ميگفتن ... خوبم مرسي ... حالا ميگن مرسي خوبم
سن 15 سالگي : هر کي بهشون بگه سلام ... ميگن عليک سلام ... نقاشيشون بهتر ميشه » بتونه کاري و رنگ آميزي
سن 16 سالگي : يعني يه عاشق واقعيند ... فردا صبح هم ميخوان خودکشي کنن ... شوخي هم ندارن
سن 17 سالگي : نشستن و اشک مي ريزن ... بهشون بي وفايي شده ... کوران حوادث
سن 18 سالگي : ديگه اصلا عشق بي عشق ... توي خيابون جلوي پاشون رو هم نگاه نمي کنن
سن 19 سالگي : از بي توجهي يه نفر رنج مي برن ... فکر مي کنن اون يه آدم به تمام معناست
سن 20 سالگي : نه , نه ... اون منو نمي خواست آخرش منو يه کور و کچلي مي گيره ... مي دونم
سن 21 سالگي : فقط سن 27-28 سالگي قصد ازدواج دارن ، فقط
سن 22 سالگي : خوش تيپ باشه ، پولدار باشه ، تحصيلکرده باشه ، قد بلند باشه ، خوش لباس باشه ... آخ که چي نباشه
سن 23 سالگي : همهء خواستگارا رو رد مي کنن
سن 24 سالگي : زياد مهم نيست که چه ريختييه يا چقدر پول داره ، فقط شجاع باشه ، ما رو به اون چيزي که نرسيديم برسونه
سن 25 سالگي : اااااااه ، پس چرا ديگه هيچکي نمي ياد... هر کن ميخواد باشه ، باشه
سن 26 سالگي : يه نفر مي ياد ، همين خوبه ، بله
سن 27 سالگي : آخيش
سن 28 سالگي : کاش قلم پات مي شکست و خواستگاري من نميومدي

[ یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:, ] [ 14:30 ] [ mamado roza ] [ ]


عجیب ترین چهره های جانی دپ

[ یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:The Imaginarium of Doctor Parnassus, ] [ 10:23 ] [ mamado roza ] [ ]


رابطه طول انگشت و خصوصیات جسمی و روانی فرد!!!!!!! (حتما بخون)

رابطه طول انگشت و خصوصیات جسمی و روانی
روانشناسی مغز شما زنانه است یا مردانه

تحقيقات- همشهری آنلاین:
پسران دارای انگشت انگشتری درازتر از انگشت اشاره سریع‌تر می‌دوند و البته قضیه به این جا ختم نمی‌شود.
نسبت طول انگشتان دست به هم با مجموعه‌ای از خصوصیات مثبت و منفی از باروری و آسیب‌پذیری نسبت به برخی بیماری‌ها تا نمرات امتحانی و صفات شخصیتی ارتباط داده شده است.
پژوهشگران می‌گویند قرارگیری در معرض تستوسترون در رحم زمینه‌ساز این افرایش سرعت دویدن در پسران و نسبت طول انگشتان دست به هم است.
دانشمندان 241 پسر در سنین 10 تا 17 را در یک مسابقه استعدادسنجی در قطر مورد بررسی قرار دادند. بر اساس مقاله‌ای که این پژوهشگران در دیلی‌تلگراف منتشر کرده‌اند،‌ پسرهایی که انگشت انگشتری درازتری داشتند، ‌در همه مراحل مسابقه 50 متر سرعت امتیازهای بالاتری گرفتند.
جان مانینگ، پژوهشگر دانشگاه ساوث‌همپتون که سرپرست این پژوهش بوده است، در مورد نتایج آن گفت: "مزیتی که این پسرها داشتند به سرعت پس از شروع مسابقات دو سرعت خود را نشان داد و در مراحل بعدی مسابقه نیز تداوم یافت."
پژوهش‌های قبلی نشان داده‌اند:
طول انگشت می‌تواند احتمال بروز پرخاشگری را در مردان (و نه زنان)‌ نشان دهد.
بچه‌هایی که انگشت انگشتری درازتری دارند در آزمون‌های ریاضی نمرات بالاتری نسبت به آزمون‌های ادبی و شفاهی به دست می‌آورند‌، در حالیکه بچه‌هایی که انگشت اشاره بلندتری دارند، برعکس در آزمون‌های شفاهی یا خواند و نوشتن نمرات بالاتری از آزمون‌های ریاضی به دست می‌آورند.
بر اساس یک بررسی که نتایج آن در سال گذشته در "جورنال آرتریت و روماتیسم" منتشر شد،‌افرادی که انگشت انگشتری‌ طولانی‌تر از انگشت اشاره دارند، بیشتر در معرض آرتروز (استئوآرتریت)‌ قرار می‌گیرند.
اما قضیه به طول انگشت‌ها ختم نمی‌شود.
یک بررسی در سال 2004 که نتایج آن در "جورنال زیست‌شناسی آمریکا" منتشر شد نشان داد که هر چه برخی از بخش‌های جفتی بدن نامتقارن‌تر باشند – مثلا یک گوش یا یا پنجه پا از دیگری بزرگتر باشد- احتمال بیشتری دارد که آن شخص در هنگام تحریک‌شدن علائم پرخاشگری را از خود نشان دهد.
زینپ بندرلیوگلو از دانشگاه ایالتی اوهایو در این باره می‌گوید:‌ "عوامل استرس‌زا در حین بارداری – مانند عدم رعایت بهداشت یا سیگار- به عدم تقارن بخش‌های بدن منجر می‌شوند. همین عوامل استرس‌زا بر رشد دستگاه عصبی مرکزی، که تکانه‌های روانی و پرخاشگری را کنترل می‌کند، تاثیر می‌گذارند. "
او می‌افزاید‌: "گرچه عدم تقارن بخش‌های بدن علت پرخاشگری نیست، اما این دو خصوصیت تحت تاثیر عوامل مشابهی در حین بارداری هستند."
خلاصه اینکه برخی از صفات جسمی و روانی شما ممکن است،‌حتی پیش از آنکه به دنیا آمده باشید، تعیین شده باشد.
یک پژوهش بر روی موش‌ها که در نتایج آن در جورنال PLoS ONE در سپتامبر 2008 منتشر شد،‌ بیانگر آن است که حتی انگیزه برای ورزش ممکن است به استرسی که به جنین در رحم مادر وارد می‌شود – که نسبت طول انگشتان دست پس از تولد می‌تواند شاخص اندازه‌گیری آن باشد- ارتباط داشته باشد.
پیتر هارد، استاد روانشناسی دانشگاه آلبرتا و یکی از پژوهشگران ارشد در این بررسی گفت:‌"این پژوهش پیوند --یا رابطه‌ای- را میان مغز،‌رفتار و صفات شخصیتی و شکل دست نشان می‌دهد. این پژوهش موید این نظر است که جنبه‌های شخصیت یک فرد - در مورد این پژوهش میل به فعالیت جسمی - در مراحل ابتدایی حیات تثبیت می‌شوند."

[ جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:52 ] [ mamado roza ] [ ]


اسمت چه رنگیه و خصوصیاتت چیه.

به گفته ی روانشناسان همه ما به نحوی تحت تاثیر رنگها هستیم و به عبارت دیگر ( خود ) واقعی مان را با این رنگها نشان می دهیم. برای اسم هر فرد رنگ مخصوصی وجود دارد. که می‌تواند بر زندگی او تاثیر بگذارد.جالب است نه؟! اینکه شما بدانید برای اسمتان رنگ مخصوصی وجود دارد و می‌توانید راز شخصیتی خود را از لا به لای آن دریابید! باید بسیار جالب و هیجان انگیز باشد.پس به موارد زیر به ترتیب ذکر شده کاملا توجه کنید:

 

رنگهای هماهنگ با ارقام و حروف عبارتند از :

 

قرمز:     1       ش      ج     س      الف

نارنجی:‌ ‌‌‌2        ت      ث      ک       ب

زرد:      3        ی       ل     ص      ض

سبز:    ‌4        و       م       د        ژ

آبی:     5        چ       ن      ط       ظ

نیلی:   6        ح       خ       ف      -

بنفش:  7       ع       پ       غ       -

صورتی: 8       ز       ق        ه       -

طلایی: 9        ر       ذ        گ      -

 

برای اینکه با چگونگی موضوع آشنا شوید یک مثال می‌آوریم بدین شکل که اسم و فامیل خودرا روی برگه کاغذی می‌نویسید و بر اساس حروف و اعداد ذکر شده برای هر کدام،به رنگ مربوطه دست پیدا می‌کنید.

مثال : لیلا جلالی

ل3  ی3   ل3   الف1  ج1  ل3  الف1  ل3  ی3

سپس اعداد را با هم جمع می‌کنیم:

21=3+3+1+3+1+1+3+3+3

باز هم دو عدد را با هم جمع می‌کنیم:

3=1+2 عدد 3 مربوط به رنگ زرد است.

حال میتوانید مشخصات خود را بخوانید.

صورتی

دارای قدرت جسمی بالایی هستید بخاطر اراده ی بالایی که دارید میتوانید رویاهایتان را به راحتی به واقعیت تبدیل کنید. با مسئولیت ها به راحتی کنار می‌آیید و می‌توانید دیگران را در حل مشکلاتشان راهنمایی کنید.از نظر عاطفی فردی قوی و عمیق هستید.صمیمیت بیش از اندازه با دیگران سخت است.

 

قرمز

بسیار جاه طلب بوده و گاهی برای رسیدن به اهداف خود ممکن است از دیگران هم مایه بگذارید. قرمز رنگ حیات و جسارت است.همیشه تلاش دارید که آشکارا به فعالیت بپردازید و مورد توجه قرار بگیرید.بسیار خونگرم هستید و بسادگی تحریک می‌شوید. ممکن است در اوج شادی نیز ناگهان و با کوچکترین بهانه ای اخمهایتان در هم رفته و به لاک خود فرو بروید.باید سعی کنید که از انرژی فوق العاده تان در جهت مثبت استفاده کنید.

 

 

زرد

بسیار تیز هوش هستید.شخصیتی بسیار خوش بین و فعال دارید. هرگز در ابراز آنچه می‌خواهید بر زبان بیاورید کم نمی آورید.بخاطر زنده دلی ابتکار و مستعد بودنتان در بر قراری ارتباطی خوب با دیگران همیشه دور و برتان پر از دوستان مختلف خواهد بود.با وجودی که روحیه ی بسیار شادی دارید هرگز احساس رضایت نخواهید کرد مگر اینکه شادیهایتان را با دیگران تقسیم کنید.تنها ایرادی که ممکن است داشته باشید قدرت تخیل و تجسم بیش از اندازه تان است که گاهی شمارا در خود غرق می کند!اگر نتوانید انرژی و توانتان را در مسیر درستی هدایت کنید در آخرخواهید دید بیشتر کارهایی که با هدفی مشخص شروع کرده اید ناتمام مانده اند.

 

طلایی

در هر چیزی فقط حد بالای آن می تواند رضایت خاطر شمارا بر آورده کند. از طرف دیگر رفتار و کلامتان چنان جذابیتی دارد که به ندرت ممکن است کسی با شما آشنا شود ولی شیفته تان نشود. دانش و آگاهی شما نسبت به زندگی غیر قابل توصیف است. به هر چیزی با خوش بینی زیاد نگاه می کنید. می توانید معلم خوبی باشید و تمام تجربیاتتان را به دیگران نیز انتقال دهید.شرایط منفی را می توانید به بهترین موقعیت ها تبدیل کنید.

 

نیلی

زندگی شما بیشتر به زندگی عارفان شباهت دارد. با عشق و علاقه ای که به پاکی و زیبایی های دنیا دارید می‌توانید توان و شادی فوق العاده ای به افراد افسرده ببخشید .علاوه بر روحیه و شخصیت نوع دوست و انسان پروری که دارید ازیک حس ششم بسیار قوی برخوردارید که از این طریق نیز می‌توانید براحتی از مشکلات مردم با خبر شوید.

 

سبز

برای شما خیلی مهم است که برنامه روزانه داشته باشید.نظم و انضباط برایتان اهمیت زیادی دارد.بندرت ممکن است زنگیتان آشفته و بی هدف باشد. دیگران اغلب برای گرفتن راهنماییهای جدی نزد شما می‌آیند.برای حل مشکلات دیگران بشدت حرص می‌خورید.تکامل شخصیتی برایتان بسیار حائض اهمیت است و برای وسعت بخشیدن به دانش خود هرگز از آموختن دست بر نمی‌دارید. ترجیح می‌دهید بجای از شاخه ای به شاخه ی دیگر پریدن روی هدف ثابتی به فعالیت بپردازید.

 

بنفش

عاشق کند و کاو و جستجو در عمق هر پدیده هستید و شاید هم به همین دلیل عشق به علوم ماوراء الطبیعه در شما به حد کافی رشد کرده است.این باعث شده به رشته هایی چون فلسفه روی آورید هیچ اتفاقی را به راحتی قبول نمی‌کنید. مگر آنکه خودتان آنرا شخصا تجربه کرده باشید .برای حل مشکلات نیز راه حل را در درون خود می جویید. عاشق تنهایی هستید و هماهنگ شدن با دیگران کمی برایتان مشکل است.

 

آبی

به احتمال قوی دیگران شما را شخصی بدون تعارف و غیر تشریفاتی می‌دانند و شاید هم به همین دلیل برایشان جالب توجه هستید.آزادی برایتان ارزش زیادی دارد و هرگز نمی‌توانید در محیطی کار کنید که به شما تحکم شود و یا زیر نظر قرار دارید. اگر این همه دنبال تنوع هستید به این دلیل است که اعتقاد زیادی به حقیقت دارید وبرای همین زندگی با تمام مشکلات و سختی هایش برای شما ارزشی فوق العاده دارد.

 

نارنجی

شوخ طبعی و بذله گویی بخصوصی را که به ارث برده اید باعث شده محبوب دیگران باشید.دیگران از بودن با شما لذت برده و انرژی مثبت میگیرند.سعی می‌کنید همیشه لیوان را از نیمه پر آن ببینید و با بذله گویی خاص خود محیط را برای انجام کاری مثبت فراهم سازید. آماده کمک به دیگران هستید . رنگین کمان زندگی تان را دوست دارید تا زندگی را برای دیگران نیز زیباتر نمایید.

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 23:30 ] [ mamado roza ] [ ]


5 تا سوال که زنها نباید از مرد ها بپرسن!!!!!

پنج سوال مهم در زندگی زناشویی
بر اساس یه تحقیق، ۵ سوال وجود داره که زنها بهتره از مردها نپرسند!
چون اگه جوابهاشون مبنی بر حقیقت داده بشه شر به پا میشه!!...
 
این ۵ سوال عبارتند از
به چی فکر می کنی؟...
آیا دوستم داری؟...
آیا من چاقم؟...
به نظر تو ، اون دختره از من خوشگلتره؟...
اگه من بمیرم تو چیکار می کنی؟
برای مثال:
 
-به چی فکر می‌کنی؟
جواب مورد نظر برای این سوال اینه: “عزیزم! از اینکه به فکر فرو رفته بودم متاسفم! داشتم به این فکر می‌کردم که تو چقدر زن خوب و دوست داشتنی و متفکر و با شعور و زیبایی هستی و من چقدر خوشبختم که با تو زندگی می کنم.“... البته این جواب هیچ ربطی به موضوع مورد فکر مرد نداره! چون مرد داشته به یکی از موارد زیر فکر می‌کرده:
الف) فوتبال
ب) بسکتبال
ج) چقدر تو چاقی!
د) چقدر اون دختره از تو خوشگلتره!
ه) اگه تو بمیری پول بیمه ات رو چطوری خرج کنم؟
یه مرد در سال ۱۹۷۳ بهترین جواب رو به این سوال داده... اون گفته: “اگه می خواستم تو هم بدونی به جای فکر کردن، درباره‌ش حرف می‌زدم!“...
 
-آیا دوستم داری؟
جواب مورد نظر این سوال “بله“ است! و مردهایی که محتاط‌ترند می‌تونن بگن: “بله عزیزم!“... و جوابهای اشتباه عبارتند از:
الف) فکر کنم اینطور باشه!
ب) اگه بگم بله، احساس بهتری پیدا می‌کنی؟
ج) بستگی داره که منظورت از دوست داشتن چی باشه!
د) مگه مهمه؟!
ه) کی؟... من؟!
 
-آیا من چاقم؟
واکنش صحیح و مردانه نسبت به این سوال اینه که با اعتماد به نفس و تاکید بگین “نه! البته که نه!“ و به سرعت اتاق رو ترک کنین!... جوابهای اشتباه اینها هستند:
الف) نمی‌تونم بگم چاقی... اما لاغر هم نیستی!
ب) نسبت به چه کسی؟!
ج) یه کمی اضافه وزن بهت میاد!
د) من چاق‌تر از تو هم دیدم!
ه) ممکنه سوالت رو تکرار کنی؟ داشتم به بیمه‌ات فکر می‌کردم!
 
-به نظر تو، اون دختره از من خوشگلتره؟
“اون دختره“ در اینجا می‌تونه یه دوست قبلی یا یه عابر که از فرط زل زدن به اون تصادف کردین و یا هنرپیشه یه فیلم باشه... در هر حال جواب درست اینه که: “نه! تو خوشگلتری!“... جوابهای غلط عبارتند از:
الف) خوشگلتر که نه... اما به نحو دیگه‌ای خوشگله!
ب) نمی‌دونم اینجور موارد رو چطوری می‌سنجند!
ج) بله! اما مطمئنم تو شخصیت بهتری داری!
د) فقط از این بابت که اون جوونتر از توست!
ه) ممکنه سوالت رو تکرار کنی؟ داشتم راجع به رژیم لاغریت فکر می‌کردم!
 
-اگه من بمیرم تو چیکار می‌کنی؟
جواب صحیح: “آه عزیزترینم! در حادثه اجتناب ناپذیر فقدان تو، زندگی برام متوقف میشه و ترجیح میدم خودمو زیر چرخ اولین کامیونی که رد میشه بندازم!“... این سوال، همونطور که توی گفتگوی زیر می‌بینین، ممکنه از سوالهای دیگه طوفانی‌تر باشه!...
زن: عزیزم... اگه من بمیرم تو چیکار می‌کنی؟
مرد: عزیزم! چرا این سوالو می‌پرسی؟ این سوال منو نگران می‌کنه!
زن: آیا دوباره ازدواج می کنی؟
مرد: البته که نه عزیزم!
زن: مگه دوست نداری متاهل باشی؟
مرد: معلومه که دوست دارم!
زن: پس چرا دوباره ازدواج نمی‌کنی؟
مرد: خیلی خب! ازدواج می‌کنم!
زن (با لحن رنجیده): پس ازدواج می‌کنی؟
مرد: بله!
زن (بعد از مدتی سکوت): آیا باهاش توی همین خونه زندگی می‌کنی؟
مرد: خب بله! فکر کنم همین کار رو بکنم!
زن (با ناراحتی): بهش اجازه میدی لباسهای منو بپوشه؟
مرد: اگه اینطور بخواد خب بله!
زن (با سردی): واقعا“؟ لابد عکسهای منو هم می‌کنی و عکسهای اونو به دیوار می‌زنی!
مرد: بله! این کار به نظرم کار درستی میاد!
زن (در حالی که این پا و اون پا می کنه): پس اینطور... حتما“ بهش اجازه میدی با چوب گلف من هم بازی کنه!
مرد: البته که نه عزیزم! چون اون چپ دسته!!!

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 23:14 ] [ mamado roza ] [ ]


دختر بودن یعنی چی؟؟؟؟؟؟!!!!!!

دختر بودن يعني كله قند و لي لي لي لي ...

دختر بودن يعني الگوي خياطي وسط مجله هاي درپيت

دختر بودن يعني هموني باشي كه مادر و خاله وعمه ت هستن

دختر بودن يعني " دخترو رو چه به رانندگي ؟ "

دختر بودن يعني " شنيدي شوهر سيمين واسه ش يه سرويس طلا خريده 12 ميليون ؟"

دختر بودن يعني بايد فيلم مورد علاقه تو ول كني پاشي چايي بريزي

دختر بودن يعني نخواستن و خواسته شدن

دختر بودن يعني حق هر چيزي رو فقط وقتي داري كه تو عقدنامه نوشته باشه

دختر بودن يعني "ببخشيد ميشه جزوه تونو ببينم ؟"

دختر بودن يعني " به به خانوم خوشگل....هزار ماشالااااااا"

دختربودن يعني " برو تو ، دم در واي نستا"

دختر بودن يعني لباست 4 متر و نيم پارچه ببره كه آقايون به گناه نيفتن

دختر بودن يعني "خوب به سلامتي ليسانس هم كه گرفتي ديگه بايد شوهرت بديم"

دختر بودن يعني "كجا داري ميري؟"

دختر بودن يعني " تو نميخواد بري اونجا ، من خودم ميرم "

دختر بودن يعني "كي بود بهت زنگ زد؟! با كي حرف ميزدي؟"

دختر بودن يعني اجازه گرفتن واسه هرچي ، حتي نفس كشيدن...

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 23:11 ] [ mamado roza ] [ ]


عید

 

سال نو میشود زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند

و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره…من…تو…ما…

کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟…

زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و

چون همیشه امیدوار وسال نومبارک…

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:سال نو مبارک, ] [ 16:51 ] [ mamado roza ] [ ]


مزایا و معایب دختر بودن!!!!!!(طنز)

دختر بودن یعنی تمام عمر پای آینه بودن!

دختر بودن یعنی پنکک زدن به جای صورت شستن!

دختر بودن یعنی كله قند و لی لی لی لی ...

دختر بودن یعنی پس این چایی چی شد؟؟!

دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت

دختر بودن یعنی همونی باشی كه مادر و خاله و عمه ت هستن

دختر بودن یعنی انتظار خاستگار مایه دار!

دختر بودن یعنی چرا خونه اونقد کثیفه ؟؟!

دختر بودن یعنی دختر و چه به رانندگی؟ تو باید ماشین ظرفشویی برونی !

دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول كنی پاشی چایی بریزی!

دختر بودن یعنی نخواستن و خواسته شدن!

دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری كه تو عقدنامه نوشته باشه!

دختر بودن یعنی شنیدی شوهر سیمین واسه ش یه سرویس طلا خریده 12 میلیون؟

دختر بودن یعنی ببخشید میشه جزوه تونو ببینم؟!

دختر بودن یعنی به به خانوم خوشگل....هزار ماشالااااااا...

دختر بودن یعنی برو تو ، دم در وای نستا!

دختر بودن یعنی لباست 4 متر و نیم پارچه ببره!

دختر بودن یعنی خوب به سلامتی لیسانس هم كه گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم!

دختر بودن یعنی كجا داری میری؟!

دختر بودن یعنی تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم!

دختر بودن یعنی كی بود بهت زنگ زد؟! با كی حرف میزدی؟! گوشیت و بده ببینم !

دختر بودن یعنی خیلی خودسر شدی!

دختر بودن یعنی اول ناموس پدر و برادر بعد هم ناموس شوهر !

دختر بودن یعنی با لباس سفید اومدن با کفن رفتن !

دختر بودن یعنی چون پیر شدم میخواد طلاقم بده رفته صیغه کرده !

دختر بودن یعنی فقط میتونی معشوق باشی..عاشق شدن هرگز !

دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس كشیدن !!

دختر بودن یعنی وا یعنی چی کتکت میزنه مگه کم تو خونه از بابات خوردی..برو سر خونه زندگیت..مردم حرف در نیارن !!! ...

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:48 ] [ mamado roza ] [ ]


دختر پسرا نمیتونن.......!!!!!!!!

دخترها نمی‌توانند

1- با داشتن دماغی تیر کمونی یا عقابی متالیک به جراح مراجه نکنند!
2- با دیدن یکی از خودشون خوش تیپ‌تر، میگرن نگیرن و از زور ناراحتی غش نکنند!
3- با داشتن قدی کوتاه کفش پاشنه 60 سانتی نپوشند و احساس قد بلندی نکنند!
4- روزی 24 ساعت با تلفن حرف نزنند!
5- روزی 30-40 هزار تومان آت و اشغال نخرند!
6- از مهمونی و عروسی و برای هم خالی نبندند و با خالی‌بندی لایه اوزون رو جر ندهند!
7- با یه دماغ عمل کرده احساس خوشگلی نکنند و فکر نکنند که مادر زادی همینجوری بودن!
8- مطالب چرت و پرت این قسمت رو بخونند و از عصبانیت سکته نکنند!


پسرها نمی‌توانند

1- با داشتن هیکلی ضایع تیشرت تنگ نپوشند و فیگور نگیرند!
2- از کلاس پنجم دبستان صورتشون رو سه تیغه نکنند و after shave نزنند!
3- پس از یافتن اولین مو در پشت لب احساس مردانگی نکنند و به فکر ازدواج نیفتند!
4- در مهمانیها و محافل خانوادگی احساس با مزگی نکنند و چرت و پرت نگویند!
5- ادعای با مرامی و با معرفتی و با وفایی و غیره نکنند!
6- کت و شلوار صورتی با بلوز زرد نپوشند و کراوات قهوه‌ای نزنند!
7- احساس با غیرتی نکنند و راه به راه به آبجی کوچیکه گیر ندهند!
8- از 9 سالگی پشت ماشین باباشون نشینند و پدر ماشین رو در نیارند!
9- مطالب چرت و پرت نگند و از خودشون تعریف نکنند .

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:24 ] [ mamado roza ] [ ]


تاریخچه ی تقلب و روش های آن

گویند: «تقلب مفهومی است بس اساسی» به طوری که شاعر میگوید:
تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را
تاریخچه ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار تن لش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه ی کودکان فلک بخت مکتب بود. لیک حسن از روی گشادی، چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر، دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زده شد. البته این تقلب با روش های فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفند های کنونی) صورت گرفت. بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود.
زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلب های رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را می شود نام برد.

حال روش هایی از تقلب در امتحانات را به نظرتان می رسانیم:

١- روش های نوشتاری:

1- نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش و... 
2- نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دختر جلویی و...
3- نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه و...
4- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در سوراخ های مختلفی از جمله درون خودکار ، دماغ، دهن، فک پایین، دریچه ی آئورت و ...

٢- روش های با کلاسی:

1- استفاده از ماشین حسابهای مهندسی
2- استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس

٣- روش های جوادی:

1- خر نمودن یک فقره بچه خرخون 
2- خم کردن سر به روی ورقه ی طرف به صورت تابلو.
3- روش بویایی:خودتان ماسک بزنین و یک بوی گند از خودتان در بکنین تا مراقب، جرات نزدیک شدن به شما را نکند.
4- روش شیمیایی:بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید.

توجه:

اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد.
 
اگر شما هم روش هی جالبی دارید با ما در نظرات خصوصی در میان بگذارید .

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:23 ] [ mamado roza ] [ ]


آخرین کلمات افراد مختلف قبل از مرگ!!!!!!!!!

آخرین کلمات یک الکتریسین : خوب حالا روشنش کن...
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره...
آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟


 

آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه ام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه...
آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره...
آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد...
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...
آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟
آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد...
آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟
آخرین کلمات یک خونآشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!
آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!
آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرین کلمات یک دوچرخه سوار : نخیر تقدم با منه!
آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده ام!
آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟...
آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره...
آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم...
آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم...
آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه اش سه نفرند...
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
آخرین کلمات یک کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است...
آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضه ی شلیک کردن نداری...
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بی خطره...
آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرین کلمات یک ملوان: من چه می دونستم که باید شنا بلد باشم؟
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...
آخرین کلمات یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک : گفتی تا چند بشمرم؟

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:4 ] [ mamado roza ] [ ]


عکسای باحال و جالب سری 3

اینم سری سوم عکسا.

خودمون آپلود نکردیم لینکشو گذاشتیم.

iran-world-picture-news.persianblog.ir/tag/%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A8

این یکی خیلییییییییییییییییی عکس باحاله.

[ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ] [ 22:3 ] [ mamado roza ] [ ]


غضیه ی گروگان گیری دکتر احمدی نژاد.(طنز)

توجه:این مطلب فقط جهت شوخی و خنده است.

حسین آقا داشته میرفته قم . وقتی میرسه سر بزرگراه قم ؛ می بینه راه بندونه و ماشینا تکون نمی خورن .
همینطور که پشت فرمون نشسته بود و به زمین و زمون ناسزا میگفت ؛ می بینه که یه آقایی میاد طرفش .
شیشه ماشینو پایین میکشه و میگه : داداش ! چی خبر شده ؟؟چرا راه بندونه ؟؟
آقاهه میگه : والله یه گروه تروریستی احمدی نژاد رو گروگان گرفتن و میگن اگه پونصد میلیون تومن ندین ؛ بنزین میریزن رو اینا و آتیش شون میزنن !!
حسین آقا میگه : خب ؟
آقاهه میگه : ما داریم از راننده هایی که اینجا گیر افتادن کمک میگیریم بلکه بتونیم این مشکلو حلش کنیم .
حسین آقا میگه : هر راننده ای بطور متوسط چقد داده ؟؟
آقاهه سرش رو میخارونه و میگه : هر کدوم شون حدود یه لیتر بنزین دادن !!!!

[ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:44 ] [ mamado roza ] [ ]


معماهای جالب

سلام به دوستان عزیز چند معما جالب و سرگرم کننده رو در زیر قرار دادیم که بعضی از اونها ممکنه قدیمی باشند ولی امیدوارم از حل اونها لذت ببرید

یه چیز دیگه جواب معما ها در ادامه مطلب است.

1

فرض کنید در جایی گرفتار شده اید به شما میگویند یك جمله بگو اگر راست باشد كباب خواهی شد و اگر دروغ باشد آب پز خواهی شد .چه جمله ای خواهید گفت؟

2

به جای هر یك از حروف چه عددی قرار دهیم تا عمل تساوی برقرار باشد؟

Dcba=4*abcd

3

در دو اتاق مجزا در یکی سه لامپ 100 و 200 و 300 واتی در کنار هم وجود داره و در دیگری سه کلید که هر کدام از کلیدها مربوط به یک لامپ است ولی ترتیب کلیدها مشخص نیست چگونه میتوان با یک بار رفتن به اتاق لامپها ترتیب کلیدها را مشخص کرد ؟ در ضمن هیچ وسیله ای و هیچکس همراه شما و در اتاقها نیست .

4

10 كیسه داریم . در هر كیسه 10 مهره است . همه مهره ها 10 گرمی هستند . فقط یكی از كیسه ها حاوی مهره های 9 گرمی است . با یك ترازو و فقط با یكبار وزن كردن چگونه می توان كیسه ای كه مهره هایش 9 گرمی است را تشخیص داد؟

5

یک شخص  کر و لال میخواهد مسواک بخرد. با در آوردن ادای مسواک زدن،  خواسته‌اش را به فروشنده می فهماند و موفق به خرید مسواک میشود. در همین حال شخص کوری وارد مغازه شده و میخواهد عینک آفتابی بخرد او چگونه باید فروشنده را متوجه منظور خود کند؟

6

در یک کیسه تعدادی گوی داریم اگر 2 تا 2 برداریم یکی اضافه میماند. 3 تا 3 برداریم یکی اضافه میماند4 تا 4 برداریم یکی اضافه میماند5 تا 5 برداریم یکی اضافه میماند6 تا 6 برداریم یکی اضافه میماند ولی اگر 7 تا 7 برداریم چیزی اضافه نمی ماند چند گوی در کیسه وجود داشته است ؟

7

در اعداد رومی X نشانه عدد 10 و حرف  Iنشانه عدد 1 است ،اگر I پهلوی راست X نوشته شود به معنیه 1+10 ،و اگر i پهلوی چپ X نوشته شود به معنی 1- 10 است ،اکنون اگر  رابطه ی :   XI +I=X   بنویسید به معنی   10=1+11 نادرست است ، بدون دست کاری در نوشته چه عملی می توان انجام داد تا این رابطه درست باشد؟

8

دو فیتیله داریم که هر کدام در 1 ساعت میسوزند اندازه و پهنای هر کدام با هم فرق می کند در کل یکی کوتاه تر و یکی بلندتر هستند چگونه می توان با آنها 45 دقیقه را اندازه گرفت؟

نکته :

از تقسیم کردن فیتیله ها نمیتوان استفاده کرد زیرا ممکن است یک چهارم یک فیتیله در 50 دقیقه بسوزد و بقیه آن که سه چهارم آن می باشد فقط در 10 دقیقه  یا بلعکس

9

چه تعداد از هر نوع حیوان به داخل کشتی موسی برده شد ؟

10

شیب یک طرف پشت بام شیروانی شکلی ، شصت درجه است و طرف دیگر 30 درجه است . خروسی روی این پشت بام تخم گذاشته است . تخم به کدام سمت پرت می شود ؟

11

فرض کنید راننده یک اتوبوس هستید مقصد اتوبوس از  مشهد به شیراز است تعداد مسافرین 36 نفر می باشد و درتهران 23 نفر پیاده و 14 نفر سوار می شوند در اصفهان نیز 18 نفر پیاده و 5 نفر سوار می شوند . راننده چند سال دارد ؟

جواب معما ها در ادامه مطلب است

 


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:29 ] [ mamado roza ] [ ]


بیل گیتس

از بیل گیتس پرسیدن از تو ثروتمند تر هم هست؟ :

در جواب گفت بله فقط یک نفر. پرسیدن ک…ی؟

در جواب گفت سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و تازه اندیشه ی طراحی مایکروسافت و تو ذهنم پی ریزی می کردم،در فرودگاهی درنیویورک قبل از پرواز چشمم به این نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد،دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خورد ندارم و اومدم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه من و دید گفت این روزنامه مال خودت بخشیدمش به خودت بردار برای خودت.

گفتم آخه من پول خورد ندارم گفت برای خودت بخشیدمش برای خودت.

سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همون فرودگاه و همون سالن پرواز چشمم به یه مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همون بچه بهم گفت این مجله رو بردار برا خودت ،گفتم پسرجون چند وقت پیش یه روزنامه بهم بخشیدی.هرکسی میاداینجا دچار این مسئله میشه بهش میبخشی؟!
پسره گفت آره من دلم میخواد ببخشم از سود خودمه که میبخشم

به قدری این جمله و نگاه پسر تو ذهن من مونده که خدایا این برمبنای چه احساسی اینا رو میگه.

زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد و پیدا کنم و جبران گذشته رو بکنم
گروهی تشکیل دادم بعد از ۱۹ سال گفتم که برید و اونی که در فلان فرودگاه روزنامه میفروخت و پیدا کنید.یک ماه و نیم مطالعه کردند و متوجه شدند یک فرد سیاه پوسته که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردن اداره.

ازش پرسیدم من و میشناسی. گفت بله، جناب عالی آقای بیلگیتس معروفید که دنیا میشناسدتون.

سالها پیش زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی من یه همچین صحنه ای از تو دیدم

گفت که طبیعیه. این حس و حال خودم بود
گفتم میدونی چه کارت دارم، میخوام اون محبتی که به من کردی و جبران کنم
گفت که چطوری؟
گفتم هر چیزی که بخوای بهت میدم
(خود بیلگیتس میگه خود این جوونه مرتب میخندید وقتی با من صحبت میکرد)
پسره سیاه پوست گفت هر چی بخوام بهم میدی؟
گفتم هرچی که بخوای
گفت هر چی بخوام؟
گفتم آره هر چی که بخوای بهت میدم
من به ۵۰ کشور افریقایی وام دادم به اندازه تمام اونا به تو میبخشم
گفت آقای بیل گیتس نمیتونی جبران کنی
پرسیدم واسه چی نمیتونم جبران کنم؟
پسره سیاه پوست گفت که :فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو
بخشیدم ولی تو تو اوج داشتنت میخوای به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه

بیل گیتس میگه همواره احساس میکنم ثروتمند تر از من کسی نیست جز این جوان ۳۲
ساله مسلمان سیاه پوست

[ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ] [ 15:44 ] [ mamado roza ] [ ]


روند تکامل رفتار با دختر ها!!!! (طنز)

سال ۱۲۳۰ :

مرد : دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…. !!!

زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید !!! نا محرم که خونمون نبود . حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده…!!!

مرد: بلند خندیده ؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. !!! نخیر نمی شه باید بکشمش… !!!

– بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…

سال ۱۲۸۰ :
مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی !!! تو غلط می کنی !!! تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟

زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها ! شکر خورد. !!! دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده…

مرد (با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!!

– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …
سال ۱۳۳۰ :
مرد : چی؟ دانشسرا ؟؟ (همون دانشگاه خودمون) حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بوکونی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کونم…

زن: آقا، تورو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…

مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم . یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی…

– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …

سال۱۳۸۰ :

مرد: کجا ؟ می خوای با تکپوش (از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و وقتی می پوشیشون مثه جلیقه نجات پستی بلندی پیدا می کنن) و شلوارک (از این شلوار خیلی برموداها) بری بیرون؟ می کشمت. من… تو رو… می کشم…

زن: ای آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا).

مرد: من… اینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون شلوارو پائین تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه… نه… نمی خواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره… !!! (لطفا بد برداشت نکنید !!! )

سال ۱۴۰۰ :
زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت می پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه آ مامی. باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه…

بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو میبخشه !!!

[ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ] [ 15:1 ] [ mamado roza ] [ ]


سیر تحول دخترا در دانشگاه!!!!!

ترم ۱ – اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف  پ – س – ر  یک کلمه معنی دار بسازید مخ آنها error میدهد – چون فکر میکنند تنها دانشجوی این مملکت هستند عمراً کسی را تحویل نمیگیرند و تا وقتی که قبل از اسمشان کلمه مهندس و دکتر را به کار نبرید جوابتان را نمی دهند!

پیشنهاد میکنم که در دختران ترم یکی (صفری) به دنبال gf نباشید چون اولاً پا نمیدهند و ثانیاً اگر حتی یکی از این دختران برای دوستی پا بدهد (یکی در هر ۱۰ میلیون سال) همه به شما به چشم یک همجنس باز نگاه خواهند کرد!

فقط برای عملیات قضای حاجت به wc می روند ، طولانی ترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه تا خانه می باشد ، به پسران همکلاسی به چشم خواستگار نگاه می کنند!

تمام کتب ترم اول را می خرند و با دقت جلد میگیرند ، سوژه خنده دانشجویان ترم بالایی هستند وقتی به آنها سلام میکنید به چشم یک مزاحم خیابانی به شما نگاه میکنند – در فاصله بین کلاسها نان و پنیر دستپخت مادر را میل میکنند تا انرژی بگیرند!

ترم ۲ – همچنان قادر به ساختن کلمات معنی دار نمیباشند – متوجه میشوند به غیر از آنها افراد دیگری نیز به اسم دانشجو تو این مملکت هستند!

به مقدار بسیار ناچیز از قطر ابروها کاسته میشود ولی سیبیل جزیی از اعضای ثابت بدن می باشد ، سر کلاس متوجه موجوداتی عجیب و غریب میشوند اما اسم آنها را نمی دانند ، کماکان مسیر دانشگاه تا خانه بدون هیچ کم و کاستی طی میشود!

نیمی از کتاب های ترم را میخرند و نیمه دیگر را از کتابخانه میگیرند ، اگر به آنها سلام کنید در جواب زمزمه نامفهومی میشنوید با این مضمون: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته – دو سه بار از جلوی تریای دانشکده رد میشوند اما جرأت داخل شدن را ندارند! (استغفرالله)

ترم ۳ – به معنای واژه پسر پی می برند و با ماهیت آن موجودات عجیب و غریب آشنا می شوند ، به این نکته حیاتی پی می برند که تنها استفاده wc قضای حاجت نیست!

سوژه خنده پیدا می کنند ، همه کتابها را از کتابخانه می گیرند و متوجه میشوند که تا ۴ جلسه میتوانند سر کلاس غیبت کنند – می فهمند که شهر خیلی بزرگ است و غیر از خانه شان جاهای دیگری هم دارد – تریا دانشکده تبدیل به پاتوق آنها میشود و در جواب سلام شما میگویند سلام!

ترم ۴ – با واژه bf آشنا میشوند اما راه و رسم تور کردنش را بلد نیستند – ابروها نازک میشود و سیبیل ناپدید ، در ساعت های استراحت بین کلاسها و حتی وسط کلاس ها به wc میروند!

همیشه در دانشگاه از قسمتهای “پر پسر” عبور میکنند ، شروع میکنند به پرسیدن آدرس از پسرای خوش تیپ دانشگاه (نکته: اگر دیدید که جلوی در آموزش یه دختر ازتون آدرس آموزش رو پرسید پس: ۱- دختره ترم ۴ درس میخونه ۲- شما خوشتیپید ۳ – یالا مخشو بزن دیگه چلمن)

شروع میکنن به نوشتن جزوه – هر ۲-۳ شب یکبار به خانه میروند برای حاضری و به خاطر غر زدن های مامان بابا (خوب پدر مادرن دیگه دلشون تنگ میشه شما به بزرگی خودتون ببخشید) و تعویض لباس و بقیه روز ها خونه دوستشون درس میخونن (آره جون خودت ، بیچاره پدر ، مادره خبر نداره خوابگاه دخترا بغل خوابگاه پسراست) در جواب سلام شما میگویند: سلام – چطوری؟ خوبی؟

ترم ۵ – یکی از این موجودات خوش خط و خال (bf) را به دست می آورند اما چون تازه کار هستند بامبول های زیادی سرشان پیاده میشود!

اصلاً سر کلاسها نمی روند و از دانشگاه فقط با wc کار دارند چون bf دارند دیگه احدی را تحویل نمیگیرند و درست مثل ترم یک میشوند (چون این دفعه فکر میکنن فقط خودشونن که bf دارند و آسمان باز شده این پسره افتاده تو بغل اینا)

کوتاهترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه به کافی شاپ و سپس خانه میباشد – از چهره مردانه گذشته تنها خاطره ای باقی مانده است (اینجاست که میگن مردونگی مرده) به دلیل افزایش آرایشات روی صورتشون اضافه وزن می آورند و برای جبران آن از مقدار شلوار و مانتو شان کم میکنند!

یک میز اختصاصی برای خودشان و bf شان در تریا دانشکده رزرو است ، تابلو میشوند – کارکنان محترم حراست دانشگاه آنها را به اسم کوچک می شناسند!

سند کمیته انضباطی را به نامشان میکنند و در جواب سلام شما (بعد از ۱۰ دقیقه) می گویند: اوا … سلام ببخشید حواسم نبود (طرف داره عاشق میشه و حواسش یه جای دیگست)

ترم ۶ – خیلی تابلو میشوند – عاشق میشوند – مشروط میشوند !!!

ترم ۷ – به طرز وحشتناکی تابلو میشوند – در عشق شکست میخورند – مشروط میشوند !!!

ترم ۸ – دوباره آدم میشوند – دیگر تابلو نیستند چون جوانان مستعد دیگری جای آنها را میگیرند (من لذت می برم میبینم این جوونا رو …….) جای جای دانشگاه برایشان خاطره انگیز است ، مثل بچه آدم این ترم درس میخوانند فارغ میشوند – در به در دنبال شوهر میگردند و به اولین پیشنهاد جواب مثبت میدهند و از چاله به چاه می افتند !!!!

[ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ] [ 14:59 ] [ mamado roza ] [ ]


بخون و بخند

و خیلی با ارزشی! نه به خاطر خودت به خاطر این که بدنت به اندازه کافی شامل: سولفور برای کشتن تمام شپش های بدن یک سگ، کربن برای ساخت 900 مداد، پتاسیم برای آتش زدن یک توپ فوتبال، چربی برای ساختن 7 قالب صابون، فسفر برای درست کردن سر 2200 کبریت و آب برای پر کردن 10 تنگ داره. تو اون کله پوکت که چیزی نیست مردم ازش استفاده کنن، حد اقل بمیر که یه نفعی به کره زمین برسونی.


غضنفر به تاكسی میگه آقا چند میگیری منو برسونی به راه آهن؟ راننده میگه 1000 تومن غضنفر میپرسه واسه چمدونام چند میگیری؟راننده میگه هیچی. غضنفر میگه پس چمدونام رو ببر من هم اومدم.


پنج تا داداش پولاشونو رو هم میذارند تاکسی می خرند بعد از چند وقت ورشکست می شند اگه گفتی چرا ؟ آخه پنج تایی با هم می رفتن مسافرکشی.



معلم کلاس اول از ساسان کوچولو می پرسه ..اگه تو 10 تا شکلات داشته باشی 2 تاشو بدی به سمیرا..3 تاشو بدی به مریم و یه دونه هم بدی به شراره اونوقت چی خواهی داشت؟؟؟ ساسان میگه .خوب معلومه 3 تا دوست دختر جدید



غضنفر با دوست دخترش میرن پارك غضنفر میگه :عزیزم اگه این درخت كاج زبون داشت الان به ما چی میگفت ؟ دختره میگه اگه زبون داشت میگفت احمق من زردآلوام نه كاج ...



 
مادر : پسرم ، من دارم می رم خرید یه وقت به كبریت دست نزنی ها پسر : نه مامان جون من خودم فندك دارم



دو تا خجالتی با هم ازدواج می کنند بچه شون آب می شه



غضنفر میره آزمایشگاه داد میزنه میگه چرا جواب خون شهدا رو نمیدین؟



سه نفر دیر به قطار میرسن ، دنبالش میدون ، دو تاشون سوار میشن ، سومی نمی رسه ، شروع میکنه به خندیدن . میگن چرا میخندی ؟ میگه : آخه اونا واسه بدرقم اومده بودن



غضنفر با ماشینش تو برفا گیر می کنه زنجیر نداشته سینه می زنه!


یه روز غضنفر رو به جرم دزدی می برن دادگاه قاضی میگه خجالت بکش این دفعه چهارمته که میای دادگاه. غضنفر به قاضی میگه تو خجالت بکش که هر روز اینجایی !



تركه سوار تاكسی بوده ... بعد از مدتی یكی پیاده میشه و درو محكم میبنده ... راننده میگه : الاغ بی شعور ... یه كمی جلوتر یه نفر دیگه پیاده میشه و باز در و محكم میبنده و بازم راننده میگه : الاغ بی شعور ... خلاصه نوبت به تركه میرسه و تركه هم با دقت در و آهسته میبنده میبینه راننده داره نگاش میكنه به راننده میگه : چیه ... الاغ باشعور ندیدی



یارو اسم بچه اش رو میزاره «اس ام اس» دوستاش میگن: این چه اسمیهبرای بچت گذاشتی؟ میگه: چیه مگه! از پیام که با کلاس‌تره.



یارو می‌ره ساندویچی می‌گه آقا یه همبرگر بدین توش خیارشور نذارین فروشنده می‌گه آقا خیار شور نداریم می‌خوای گوجه نذارم!!



به ترکه خبر میدن که بابا شدی میگه به زنم نگید میخوام غافلگیرش کنم



ترکه با خدا قهر می کنه، صبح که از خونش میاد بیرون میگه: به امید بعضی ها‎!

[ سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, ] [ 22:10 ] [ mamado roza ] [ ]


متلک به دماغ عملیا


1-خانوم شما بینیتونو ختنه کردید؟

2-خانوم شما دماغتونو مدل خوکی عمل کردید؟

3-خانوم میاید دماغامون عوض کنیم؟

4-اینو صافکاری کرده که بعدا درخت بکاره

5-اینو دماغشو تازه خریده برچسبش و نکنده

6-خانوم کلیه هاتو فروختی دماغتو عمل کردی؟ 

٧-میبخشید خانوم دماغتونو خر گازگرفته؟

٨-ده بار دیگه دماغت وعمل کنی تازه میشی مثل اِبی

٩-خانوم بینیتون افتاده چسب زدین؟

١٠-خواستی ماشین بخری وانت بخر بینیت و بندازی عقب

[ سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:50 ] [ mamado roza ] [ ]


موضوع انشا:فواید رایانه.

انشاءی یک دانش آموز مشنگ

کامپیوتر چیز بسیار خوبی میباشد و برای ما خیلی لازم داریم . پدرم به من قول داده که که برای هر نمره بالای 12 در کارنامه ام یک تکه از آن را برای من بخرد ! فعلا پدرم یک موس خریده و قول داده ماه به ماه سیستم را آپدیت کند !پدرم کامپیوتر خیلی میفهمد و حتی توانسته یک بار در اینترنت وارد شود! مادرم در برخورد با کامپیوتر خیلی شاسکول میباشد و روزی دوبار موس من را با جارو و بیل میزند ! حتی تازگیا در خانه تله موش هم کار گذاشته است به همین علت انگشت شست هردو پای پدرم قطع شده میباشد !


پدرم شب ها به کافی شاپ میرود و چت میکند‌ ! مادرم و پدرم همیشه در حال چک و لگد میباشند و مادرم به پدرم میگوید تو مگه خودت خواهر و مادر نداری که میری با دخترای خارجکی چت میکنی ! من هم در این مواقع حرف نمیزنم چون میدانم مادرم به من میگوید : کپو اوغلو ! اوشاخ پیس ! بیشین مشقاتو بینویس ! پدر من تازگیها در اورکات میباشد و من میدانم که اورکات خیلی بی ناموس میباشد و شنیده ام که خیلی دختر دارد و خیلی بد حجاب میباشند !

پدرم چند روزی است که موس من را قایم کرده و میگوید مزاحم درس خواندن من میباشد‌ ! خواهرم خیلی وقت است شوهر کرده است و الان هم خیلی بچه دارند !

من گاهی وقت ها به خانه آنها میروم و از آنجا کانتکت میکنم و با یک آیدی دخترانه با پدرم چت میکنم و لاو میترکانم ! پدرم خیلی دوروغ میگوید و در کامپیوتر میگوید بچه جردن بوده است و یک روز صبح بلند شده است و دیده در جوق دروازه دولاب است او میگوید آب زده ما رو آورده پایین ! کامپیوتر بسیار مفید میباشد و من آن را خیلی دوست دارم.

 

[ سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, ] [ 13:28 ] [ mamado roza ] [ ]


وصیت نامه ی .....

قبر مرا نیم متر کمتر چال کنید تا فقط پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشمچشمک.

 

 

بعد از مردنم، انگشتان منو رایگان در اختیار اداره انگشت نگاری قرار دهید البته به انگشترهای من دست نزنید و آن ها را به همسرم دوم من تقدیم نمائید قلب.

 

 

کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند متفکر.

 

به پزشک قانونی بگید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن ١٠٠% مشکوکمسوال!

 

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری بکنندعصبانی.

 

 

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع می باشد وقت تمام.

 

 

کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشدمتفکر!

 
روی قبر من پنجره بگذاریند تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا بکنم خیال باطل
.

 

مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانندوقت تمام.

 

 

 دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنیدخوشمزه!

 

 

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجستمژه

 

 

 در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتندگریه.

 

 

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب داردنیشخند

 

شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهیدوقت تمام

 


از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش میطلبمناراحت
.

 

 

به مرده شوی بگویید مرا با چوبک بشوید چون به صابون و پودر حساسیت دارماوه.

 

چون تمام آرزوهایم را به گور میبرم، سعی کنید قبر مرا بزرگ بسازید که جای جسدم باش

[ سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, ] [ 13:27 ] [ mamado roza ] [ ]


آنچه مجریان اخبار 50 سال دیگر خواهند گفت.!!!!!! (طنز)

با سلام  اخبار امشب را به سمع و نظرتان میرسانیم.
    قیمت هر سکه طلا امروز دربازار با 60 میلیون تومان کاهش به یک میلیارد و چهل میلیون تومان رسید.
 
    ایران خودرو هفتادو نهمین مدل پژو با نام پژو ایکس دی اماده عرضه به بازار است که نسبت به مدل قبلی تحول زیادی داشته. طول انتن آن 10 سانتی متر افزایش داشته چراغ ترمز آن هم پررنگتر شده و فقط 45 میلیون تومان گرانتر است .
 
    با مسدود شدن سایت ؟؟؟؟؟ تعداد سایتهایی که هنوز مسدود نشده‌اند به عدد طلایی 3 سایت در سال!!!! رسید.
 
    دولت موفق شد نرخ تورم را کاهش دهد و آن را از 63% به 62.5 درصد برساند. 

 
    یکصدوشصت‌وسومین قطعنامه شورای امنیت در مورد فعالیتهای هسته‌ای ایران به تصویب رسید. در عین حال رئیس آژانس هسته‌ای اعلام کرد علیرغم هشتصدوسی ودومین گزارش ایران در مورد فعالیتهای هسته‌ای هنوز ابهاماتی در این زمینه وجود دارد که امیدواریم به زودی بر طرف شود.
 
     به علت اتمام ذخایر نفت و گاز دولت در اطلاعیه‌ای از مردم عزیز ایران خواست امسال در مصرف ذغال –معمولی جداً صرفه‌جویی نمایند.
 
   یکی از نمایندگان مجلس خواهان کاهش سن ازدواج شد. وی گفت دولت با تدابیر صحیح و اصولی سعی دارد متوسط سن ازدواج دختران  را از 50 سال به 45 سال و پسران از 60 سال به 55 سال کاهش دهد.
 
    نیروی انتظامی کرج چند سارق را که به سرقت دیش‌های ماهواره مردم اقدام می‌کردند دستگیر کرد و دیش‌های مسروقه را به صاحبانشان برگرداند. !!!
 
    شورای نگهبان 2999 نفر از 3000 کاندیداهای جناح ؟؟؟؟  نمایندگی مجلس را رد صلاحیت کرد.
 
    به علت برخی مشکلات و نواقص چشم انداز 20 ساله، لایحه اجرای این طرح باز هم تمدید شد.
 
     قیمت هر کیلو مرغ به هفت میلیون تومان رسید. 


      خاطر نشان می‌گردد که در 50 سال قبل، مردم با هفت میلیون می‌توانستند یک اتومبیل بخرند.
 
    روسای جمهوری اسلامی انگلیس (!!!) و جمهوری اسلامی آلمان (!!!) از عمل نشدن و عدم اجرای صحیح اسلام در ایران ابراز نگرانی کردند.
 
    امسال مراسم سالروز پیروزی انقلاب از 4 ماه به 5 ماه افزایش می‌یابد. 


70 در صد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند این در حالی است که این آمار نسبت به سال قبل کاهش خوبی را نشان می‌دهد .
 
    نیروگاه اتمی بوشهر به زودی به بهره‌برداری می‌رسد. !!!!!
 
    مدیرعامل سایپا: با تکیه به دانش بومی تانک و تراکتورِ پراید  را طراحی کردیم.
 
    شرکت ایرباس طی شکایتی به سازمان ملل خواستار آزاد سازی هواپیماهایش از دست ایران شد و خاطر نشان کرد که این هواپیماها 70 سال پیش از رده خارج شده‌اند!!!

[ سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, ] [ 13:14 ] [ mamado roza ] [ ]


سوالات جدید کنکور لو رفت !!!!1

هنر

----------------------------------------

هنرپیشه معروف سینما ؟
الف) محمدرضا گلزار
ب) محمدرضا علفزار
ک) محمدرضا گندمزار
ش) محمدرضا دشت

هنرپیشه مرحوم سینما ؟
الف) رضا ژیان
ب) رضا ماکسیما
ک) رضا فولکس
ش) رضا خاور

هنرپیشه مرحوم فیلم "ممل آمریکایی" ؟
الف) نعمت الله گرجی
ب) نعمت الله ساقه طلایی
ک) نعمت الله شیرین عسل
ش) نعمت الله مینو

هنرپیشه زن معروف سینما ؟
الف) هدیه تهرانی
ب) کادوی تهرانی
ک) چشم روشنی تهرانی
ش) قابل نداره تهرانی

بازیگر چشم روشن سینما و تلوزیون ؟
الف) پارسا پیروفر
ب) فارسا فیروزپر
ک) پارسا پیروزپر
ش) فارسا فیروزفر

یکی از آهنگ های منصور ؟
الف) دیوونه
ب) ... خل
ک) منگل
ش) عجوج مجوج!

خشایار اعتمادی چه سبکی می خواند ؟
الف) پاپ
ب) اسقف
ک) راهبه
ش) موبد
 

 


تربیت بدنی
----------------------------------------------


مربی و بازیکن اسبق پرسپولیس ؟
الف) علی پروین
ب) علی شهین
ک) علی مهین
ش) علی دمبه

کشتی گیر گردن کلفت ایران ؟
الف) عباس جدیدی
ب) عباس قدیمی
ک) عباس نیو
ش) عباس آپ تو دیت

تیم فوتبال آبادانی ؟
الف) نفت آبادان
ب) بنزین آبادان
ک) گازوئیل آبادان
ش) استقلال اهواز

باشگاه انگلیسی ؟
الف) میدلزبرو
ب) میدلزبیا
ک) میدلزبودی حالا
ش) میدلزپاشو برو گمشو

بازیکن بوسنیایی سابق بایرن مونیخ ؟
الف) حسن صالح حمیدزیچ
ب) حمید صالح حسنزیچ
ک) حسن حمید صالحزیچ
ش) بابا چند نفر به یه نفر ؟؟؟

دروازه بان انگلیس در جام جهانی 1998 فرانسه ؟
الف) دیوید سیمن
ب) دیوید سیمثقال
ک) دیوید سیگرم
ش) دیوید سیتن

مهاجم سال های دور منچستر یونایتد ؟
الف) اندی کول
ب) اندی سرشانه
ک) اندی پشت بازو
ش) اندی مرسی هیکل
 

 

 

 

 

 


فیزیک 1و2و3و4و5و6و7و . . . و شیمی . . . ( در هم )
-----------------------------------------

 

مساحت دایره چقدر است ؟
الف) 2 متر
ب) 5/2 متر
ک) بیشتره
ش) صبر کن بپرسم

سرعت نور چقدر است ؟
الف) خوب است
ب) بد نیست
ک) شما چطوری ؟
ش) چه خبر ؟

کدام عبارت زیر باید فیلتر شود ؟
الف) cosx
ب) 2sin2x
ک) cotghx
ش) tg3x

کدام دانشمند جاذبه زمین را کشف کرد ؟
الف) نیوتن
ب) کیلوگرم
ک) متر بر مجذور ثانیه
ش) نیترات مس

یکی از وسایل مربوط به فیزیک که در عینک ، تلسکوپ و میکروسکوپ به کار میرود ؟
الف) عدسی
ب) کاچی
ک) فرنی
ش) سرشیر با دوغ

دانشمندی که بین بار الکتریکی و جرم الکترون ها و سرعت حرکت آنها رابطه ای نوشت ؟
الف) تامسون
ب) واشنگتنی
ک) بمی
ش) شهسواری

یکی از اشکال ماده ؟
الف) گاز
ب) یخچال
ک) بخاری
ش) ماشین ظرف شویی

نام دیگر اسید فرمیک ؟
الف) جوهر مورچه
ب) جوهر مورچه خوار
ک) جوهر پلنگ صورتی
ش) جوهر سلندی پیتی

نام گاز سرد کننده یخچال های قدیمی ؟
الف) فرعون (فرئون)
ب) نمرود
ک) ابرهه
ش) خسرو پرویز

نام دیگر گازهای بی اثر مثل هلیم ، نئون و ... ؟
الف) گازهای نجیب
ب) گازهای سر به زیر
ک) گازهای باوقار
ش) کلا بچه های خوبی هستن
 

 


ادبیات
-----------------------------------------

 

در بیت زیر چه صنعتی به کار رفته است ؟
"بی وفایی ، بی وفایی ، دل من از غصه داغون شده"
الف) ایهام
ب) صنعت نفت
ک) صنعت پتروشیمی
ش) صنعت میخ راست کنی!

شاعر قرن ده دوازده؟
الف) هاتف اصفهانی
ب) ابی اصفهانی
ک) اندی اصفهانی
ش) سیاوش قمیشی اصفهانی

فعل "خوردن" را صرف کنید ؟
الف) خوردی
ب) صرف شده
ک) میل ندارم
ش) نوش جان

نویسنده "منطق الطیر" کدام شاعر است ؟
الف) عطار نیشابوری
ب) نجار نیشابوری
ک) سمسار نیشابوری
ش) گل فروش نیشابوری

در بیت زیر چه صنعتی به کار رفته است ؟
"بی وفایی ، بی وفایی ، دل من از غصه داغون شده"
الف) ایهام
ب) صنعت نفت
ک) صنعت پتروشیمی
ش) صنعت میخ راست کنی!

شاعر قرن ده دوازده؟
الف) هاتف اصفهانی
ب) ابی اصفهانی
ک) اندی اصفهانی
ش) سیاوش قمیشی اصفهانی

فعل "خوردن" را صرف کنید ؟
الف) خوردی
ب) صرف شده
ک) میل ندارم
ش) نوش جان

نویسنده "منطق الطیر" کدام شاعر است ؟
الف) عطار نیشابوری
ب) نجار نیشابوری
ک) سمسار نیشابوری
ش) گل فروش نیشابوری

[ سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, ] [ 13:12 ] [ mamado roza ] [ ]


بخون باحاله

هشدار به خانم ها! به زودی دختران چینی با مهریه ناچیز و غذای کم و زبان کوتاه وارد کشور می شوند.

 

قهقهه خنده قهقهه
 
نسبت به تو  حس  کور  میـلی دارم / دور و بـــــــر خود  هـــزار  لیـلی دارم
من نــاز نمی خرم  شما هم نفروش / چون عاشق کشته مرده خیلی دارم
بـــا زیر مخالفی بگـــو بـم بشو م / لبخند بزن مقـــــابلت خم بشـو م
تو یک کلمه بگـــو که حـوّای منی / من امضا می دهم که آدم بشو م
تـــا خرمن مــو به دوش می اندازد / بین همه جنب و جوش می اندازد
گفتیم  نصیحتش کنید ای مـــردم / گفتند  به پشت گــوش می اندازد
 
قهقهه خنده قهقهه

 آنکه دائم هوس سوختن ما می کرد

کاش بنزیِن مرا نیز مهیا می کرد!

پمپ بنزیِن و صف و کارت و منِ پیت به دست
کاش می آمد و از دور تماشا می کرد
 
قهقهه خنده قهقهه
 
صفایی ندارد ارسطو شدن
خوشا پرکشیدن پرستو شدن  
تو که پر نداری پرستو شوی  
بشین درس بخون تا ارسطو شوی.


قهقهه خنده قهقهه
 

میگفت بعد از ازدواج میبرمت شمال  ٬  بهم میگفت یه خونه بزرگ

تو الهیه میخره  ٬  میگفت ماه عسل میریم ایتالیا … اما نگفت اگه تو قرعه کشی بانک برنده بشه !!!

قهقهه خنده قهقهه
 
جدیدترین اس ام اس عاشقانه غضنفر به نامزدش !

جاروبرقیتم آشغال !!!

[ سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, ] [ 12:39 ] [ mamado roza ] [ ]


غضنفر

----به غضنفر میگن: چرا همش داری دور میدون با ماشینت میچرخی؟می گه: راهنمام گیر کرده 

به غضنفر ميگن از چه گلي خوشت مياد...ميگه اقاقيا...ميگن هميني روكه گفتي بنويس....ميگه غلط كردم رز 
فحش غضنفری قدیمی: 1. -از جلوی چشمام خفه شو . 2. -فکر کردی فقط خودت خری . 3. -کسی با تو زِرِ نزد . 4. -صداتو واسه من داد نزن . 5. -وقتی با من حرف میزنی دهنتو ببند .
 فحش غضنفری جدید: 1. -دستت بشکنه از زا نو . 2. -خودت گیر عجب آدم خری افتادی . 3.. -خودم دست دارم ، جوا بشو میدم
غضنفر زنشو میبره سونوگرافی بهش میگن پسر داری میگه تو رو خدا بگین اسمش چیه

غضنفر ميره کنار دريا پری دريای ميبينه ،ميگه من عاشقتم ،با من ازدواج ميکنی،پری دريای ميگه من آدم نيستم،غضنفر ميگه تو فکر ميکنی من آدمم،

غضنفر میره جوراب فروشی و میگه : آقا من جوراب می خوام . فروشنده میگه : مردونه . غضنفر هم دستش را دراز میکنه و دست میده و میگه : مردونه
 غضنفر زنگ ميزنه پيتزا فروشي ميگه يه پيتزا مي خواستم. فروشنده ميگه . به نام .... ؟ غضنفر ميگه . آخ آخ . ببخشيد .به نام خدا , يه پيتزا ميخواستم 

غضنفر به اتاق رئيسش رفت و گفت: آقاي رئيس من براي ازدواج دو روز مرخصي ميخوام. رئيس گفت : شما که يه هفته تعطيلي داشتين چرا ازدواج نکردين؟ غضنفر گفت : آخه نمي خواستم تعطيلاتم رو خراب کنم !!!



 

 

به غضنفر می گن:برو لباس مشکی بپوش میخوایم بریم عزاداری پدرت.میگه:حس می کنم یه اتفاقی افتاده شما به من نمی گید..

----

مردی با اسلحه وارد یك بانك شد و تقاضای پول كرد وقتی پولهارا دریافت كرد رو به یكی از مشتریان بانك كرد و پرسید: آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟
مرد پاسخ داد: بله قربان من دیدم سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا كشت او مجددا رو به زوجی كرد كه نزدیك او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟
مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید!!

قاضی: چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟
غضنفر: جناب قاضی! خودش می‌خواست، هر وقت من را می‌دید،
می‌گفت یک سری به ما بزن!

حیف نون تراکتور می خره، بلد نیست خاموشش کنه، می بنددش به درخت!

غضنفر دخترش بچه دار نمیشده ، هرچی دوا درمون میکنن جواب نمیده

آخرش شوهرش میدن !

تو دادگاه وكيل مدافع ميگه: جناب قاضي!

مردي كه شما محاكمه اش مي‌كنيد

پدري مهربان، انساني شريف و آدمي‌ با وقار است.

متهم ميگه: اين قرار بود از من دفاع كنه، نه از كسي ديگه.

[ سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, ] [ 12:38 ] [ mamado roza ] [ ]


اگه گفتی......!!

اگه گفتید فرق ایران با جاهای دیگه چیه ؟

اگه گفتید فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه؟
در انگلیس شما یک کیف اسکناس می برید و با آن یک ماشین می خرید، اما در ایران شما یک ماشین اسکناس می برید و با آن یک کیف می خرید.

اگر گفتید فرق گردش در تهران و پاریس چیه؟
در پاریس هر وقت شما خواستید گردش کنید از ماشین پیاده می شوید و در تهران هر وقت شما خواستید گردش کنید سوار ماشین می شوید.

اگر گفتید فرق یک مجرم در ایران با یک مجرم در جاهای دیگه چیه؟
در همه جا آدم اول جرمش معلوم می شه و بعد زندانی میشه، در ایران اول زندانی میشه بعد جرمش معلوم میشه.

اگه گفتید فرق یک تخم مرغ در تهران و در مسکو چیه؟
در مسکو اگر تخم مرغ را زیر مرغ بزارین بعد از 21 روز احتمالا یک جوجه از تخم میاد بیرون ، اما در تهران پس از 21 روز ممکن است از تخم مرغ هر موجودی بیرون بیاد، مثلا یک شتر.

اگر گفتید فرق محل کار ایرانی ها با آمریکایی ها چیه؟
مردم آمریکا در خانه استراحت می کنن، در اداره کار می کنن و در خیابان تفریح، اما مردم ایران در خانه تفریح می کنن، در اداره استراحت می کنن و در خیابان کار.

اگه گفتید فرق یک نویسنده ایرانی با یک نویسنده آلمانی چیه؟
یک نویسنده آلمانی وقتی نوشته هایش چاپ شد معروف می شود و یک نویسنده ایرانی وقتی جلوی چاپ نوشته هایش گرفته شد معروف می شود.

اگه گفتید فرق یک تاجر ایرانی با یک تاجر عرب چیه؟
تاجر عرب از وقتی شناخته شد موفق و خوشبخت می شود، اما تاجر ایرانی از وقتی شناخته شد ناموفق و بدبخت می شود.

اگه گفتید فرق پلیس راهنمایی و رانندگی در ایران با جاهای دیگه دنیا چیه؟
در همه جای دنیا وقتی ترافیک میشه سروکله پلیس راهنمایی و رانندگی پیدا میشه، اما در ایران وقتی سروکله پلیس پیدا میشه ترافیک ایجاد میشه.

اگه گفتید فرق یک زندانی در ایران با یک زندانی در اروپا چیه؟
در اروپا و آمریکا وقتی کسی زندانی بشه اعتبارش را از دست می دهد، اما در ایران وقتی کسی زندانی بشه اعتبار به دست می آورد.

اگه گفتید فرق آدم موفق ایرانی با سایر نقاط جهان چیه؟
در همه جای دنیا وقتی کسی موفق شود همه به او نزدیک می شوند و با او شریک می شوند و به او کمک می کنند، اما در ایران وقتی کسی موفق شود همه از او فاصله می گیرند و رابطه شان را با او قطع می کنند و جلوی کارش را می گیرند.

اگه گفتید فرق سیستم اداری ایرانی با سیستم اداری کانادا چیه؟
سیستم اداری کانادا چون کار مردم را راه می اندازد و به آنها کمک می کند از مردم پول می گیرد، اما سیستم اداری ایران چون جلوی کار مردم را می گیرد از آنها پول می گیرد.

اگه گفتید تفاوت دشمن در ایران و جاهای دیگه دنیا چیه؟
در همه جای دنیا آدم وقتی دشمن داشته باشد جلوی کارش گرفته می شود، در ایران وقتی آدم ها دشمن داشته باشند تازه انگیزه کار پیدا می کنند.

اگه گفتید فرق یک ماشین در تهران با بلژیک چیه؟
در بلژیک شما وقتی یک ماشین می خرید دائما قیمت آن کم می شود، اما در تهران شما وقتی یک ماشین می خرید دائما قیمت آن زیاد می شود.

اگه گفتید تفاوت موسیقی در تهران با موسیقی در جاهای دیگه دنیا چیه؟در همه جای دنیا وقتی موسیقی در مکان عمومی پخش می شود صدای آن را زیاد می کنند و وقتی در خانه پخش می شود صدای آن را کم می کنند، اما در ایران وقتی موسیقی را در خانه پخش می کنند صدای آن را زیاد می کنند و وقتی در مکان عمومی آن را پخش می کنند صدای آن را کم می کنند.

[ دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, ] [ 22:58 ] [ mamado roza ] [ ]


خوب یا بد؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!

1)      مدرسه رفتن بی فایده است چون اگه باهوش باشی معلم وقت تو رو تلف میکنه اگه خنگ باشی تو وقت معلمو.

۲) دنبال پول دویدن  بی فایده است چون اگه بهش نرسی از بقیه بدت میاد اگه بهش برسی بقیه از تو.

۳) عاشق شدن بیفایده است چون یا تو دل اونو میشکنی یا اون دل تورو یا دنیا دل هردوتونو.

۴) ازدواج کردن بی فایده است چون قبل از 30 سالگی زوده بعد از 30 سالگی دیر.

۵) بچه دار شدن بی فایده است چون یا خوب از آب در میاد که از دست بقیه به عذابه یا بد از آب در میاد که بقیه از دستش به عذابن.

۶) پیک نیک رفتن بی فایده است چون یا بد میگذره که از همون اول حرص میخوری یا خوش میگذره که موقع برگشتن غصه میخوری.

۷) رفاقت با دیگران بی فایده است چون یا از تو بهترن که نمیخوان دنبالشون باشی یا ازشون بهتری که نمیخوای دنبالت باشن.

۸) دنبال شهرت رفتن بیفایده است چون تا مشهور نشدی باید زیر پای بقیه رو خالی کنی ولی وقتی شدی بقیه زیر پای تو رو خالی میکنن.

9) وبلاگ نویسی بی فایده است چون یا خوب مینویسی که مطلبتو میدزدن و حرص میخوری یا بد مینویسی که مطلبتو نمیخونن و حرص میخوری

[ دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, ] [ 22:56 ] [ mamado roza ] [ ]


دغدغه های فکری یه آقا پسر!!!!!!!!!!(طنز)

۱ چرا راننده ها زیر بارون دلشون فقط برای زنها می سوزه؟

۲ چرا استادها به دخترها بهتر نمره میدن؟

۳ چرا بارون میاد، ترافیک میشه؟

۴ چرا تو خونه  ۴٠متری ال سی دی ۵٢ اینچی میذارن؟

۵ چرا به هرکی مسن تره بیشتر اعتماد می کنن؟

۶ چرا از در که میخوان رد بشن تعارف میکنن ولی سر تقاطع به هم رحم نمیکنن؟

۷ چرا تو شهروند و هایپراستار و  چشم میدوزن به سبد همدیگه؟

۸ چرا از تو ماشین پوست پرتغال می ریزن بیرون؟

۹ چرا تو اتوبان وقتی به ماشین جلویی می رسند چراغ میدن؟

۱۰  چرا وقتی می رن لباس بخرن بقیه مغازه ها رو هم نگاه می کنن؟

۱۱  چرا قبل از ازدواج دنبال پول طرف مقابلن نه اخلاقش؟

۱۲  چرا بعد از ازدواج دنبال اخلاق طرف مقابلن نه پولش؟

۱۳  چرا همه دوست دارن از این کشور برن؟

۱۴  چرا اونهایی که رفتن می خوان برگردن؟

۱۵  چرا روز پدر همه لباس زیر کادو می خرند؟

۱۶  چرا مردها روز زن فقط طلا و ادکلن کادو می خرند؟

۱۷  چرا فیلم زیاد می بینن ولی کتاب نمی خونن؟

۱۸  چرا اونهایی که زبانشون خوبه هم فیلم رو با زیرنویس نگاه میکنن؟

۱۹  چرا باجناقها هیچوقت از هم خوششون نمیاد؟

۲۰  چرا زنها بچه برادرشون رو بیشتر از بچه خواهرشون دوست دارند؟

۲۱  چرا پدر دخترها تو خواستگاری کمتر از همه حرف می زنن؟

۲۲  چرا مراسم ختم ساعت ۴ بعد از ظهر تشکیل میشه؟

۲۳  چرا زنها با اینکه قلبا زن زلیلیسم رو قبول ندارن ازش دفاع میکنن؟

۲۴  چرا زنها نمیتونن ماشین پارک کنن؟

۲۵  چرا زنها تو هر مهمونی نباید لباس تکراری بپوشن؟

۲۶  چرا تو مهمونی اگه موز بخورن بی کلاسیه ولی سیب و پرتغال نه؟

۲۷  چرا هر رابطه ای یا باید مخفی باشه یا به ازدواج ختم بشه؟

۲۹  چرا اگه دوستمون ماشین و خونه بخره ما چشمامون در میاد؟

۳۰  چرا بچه ها همه خانوما رو خاله خودش میدونه ؟

۳۱  چرا با اینهمه شاعری که در طول تاریخ دارن شعر ترانه هاشون رو مریم حیدرزاده میگه

۳۲  چرا با موسیقی سنتی شون نمیشه رقصید؟

۳۳  چرا سه تار سه تا تار نداره؟

۳۴  چرا قرارداد کارمندی رو کارفرماها تنظیم میکنن؟

۳۵  چرا اکثر ماشینها یا سفیدن یا سیاه یا نقره ای؟

۳۶  چرا نمیشه با کت و شلوار کتونی پوشید؟

۳۷  چرا ترکها نمیتونن با هم فارسی صحبت کنن؟

۳۸  چرا زنها وقتی ابرو بر می دارن روحیشون بهتر میشه؟(چه ربطی داره ابرو با روحیه؟)

۳۹  چرا زنها لوازم ارایش رو روی شصتشون تست میکنن؟ چرا مثل کرم پشت دستشون نمی زنن؟

۴۰  چرا زنها وقتی رژلب می زنن گردنشون رو به سمت آینه دراز می کنن؟

۴۱  چرا مردها فرق آرایش ۵٠ هزارتومنی با آرایش ١۵ میلیون تومنی رو نمیفهمن؟

۴۲  چرا زنها ۲۵۶ رنگ رو با اسم بلدن درحالیکه در طبیعت ۱۰-۱۲ رنگ بیشتر وجود نداره؟

۴۳  چرا کادوهای عروسی رو یه روز بعد از عروسی (پاتختی) می دن؟

۴۴  چرا داماد باید برقصه ؟

۴۵  چرا موقع پخش صحبتهای رئیس جمهور زیرنویس تبلیغاتی نمی ذارن؟

۴۶  چرا مردم تو تاکسی راجع به سیاست صحبت میکنن؟

۴۷  چرا وقتی یه چیزی خوبه میخایم صاحابش بشیم؟

۴۸  چرا وقتی خانومها به تقاطع می رسن بجای ترمز رو گاز فشار میارن؟

۴۹  چرا قسمت مردانه اتوبوس بزرگتر از قسمت زنانه است؟

۵۰  چرا تو اتوبان دست انداز میذارن؟

۵۱  چرا کسی برای صبحونه کسی رو مهمون نمیکنه؟

۵۲  چرا پشت کامیونها شعر می نویسن ؟

۵۳  چرا تو هر کوچه ای بجای یکی چندتا تکیه هست؟

۵۴  چرا سر عقد عروس دفعه سوم میگه بله؟

۵۵  چرا آدمها وقتی عکس میگیرن روپنجه بلند می شن؟

۵۶  چرا با اینکه همه فضولند از فضولی بدشون میاد؟

۵۷  چرا راننده تاکسی ها از همه بدتر رانندگی میکنن؟

۵۸  چرا مردها ترجیح میدن گم شن اما آدرس نپرسن؟

۵۹  چرا با پیتزا دوغ نمیخورن؟

۶۰  چرا مردها مناسبتها رو فراموش میکنن؟

۶۱  چرا زنها سالوادور و فارسی ۱ رو از شوهراشون بیشتر میبینند؟

۶۲ چرا انقدر حواست پرت شده که نفهمیدی از شماره ۳۲ بلافاصله پریدم شماره ۳۵؟

۶۳ چرا انقدر ساده ای که الان رفتی دوباره بالا شماره ۳۲ تا ۳۵ رو دیدی؟ چرا به چشماتم شک داری ها ؟! چرا ؟!

[ شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:55 ] [ mamado roza ] [ ]


برنامه هفتگی خانومای ایرونی(طنز)

شنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم "فال قهوه روسی یخ زده" بگیریم. میگن خیلی جالبه، همه چی رو درست میگه به خواهر شوهر نازی گفته "شوهرت واست یه انگشتر می خره" خیلی جالبه نه؟ سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!

یکشنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم کلاسهای "روش خود اتکایی بر اعتماد به نفس" ثبت نام کنیم. هم خیلی جالبه هم اثرات خیلی خوبی در زندگی زناشویی داره. تا برگردم دیر شده، سر راه یه چیزی بگیر بیار!

دوشنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم شوی "ظروف عتیقه". می گن خیلی جالبه. ممکنه طول بکشه. سر راه از بیرون یه چیزی بگیر و بیار!

سه شنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز من و نازی قراره با هم بریم برای لباس مامانم که می خواد برای عروسی خواهر نازی بدوزه دگمه بخریم. تو که می دونی فامیل مامانم اینا چقدر روی دگمه حساسند! ممکنه طول بکشه، سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!

چهارشنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم برای کلاس "بدن سازی" و "آموزش ترومپت" ثبت نام کنیم. همسایه نازی رفته میگه خیلی جالبه. ترومپت هم که میگن خیلی کلاس داره مگه نه؟ ممکنه طول بکشه چون جلسه اوله. سر راه یه چیزی بگیر بیار!

پنج شنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم خونه همسایه خاله نازی که تازه از کانادا اومده. می خوایم شرایط اقامت رو ازش بپرسیم. من واقعاً از این زندگی "خسته " شدم! چیه همش مثل کلفتها کنج خونه! به هر حال چون ممکنه طول بکشه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!

جمعه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببینم تو واقعاً خجالت نمی کشی؟ یعنی من یه روز تعطیل هم حق استراحت ندارم؟ واقعاً نمی دونم به شما مردای ایرونی چی باید گفت! نه! واقعاً این خیلی توقع بزرگیه که انتظار داشته باشم فقط هفته ای یه بار شوهرم من رو برای ناهار بیرون ببره؟!

 


[ شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:52 ] [ mamado roza ] [ ]


چه قانوناییییییییییی

قوانین جالب در دنیا

۲۰ نمونه از قوانین جالب در سراسر دنیا را در زیر خواهید خواند و خواهشمندم اگر قانون جالبی را شنیده و از صحت آن مطمئن هستید ارسال نمایید.

 

 1.       جویدن آدامس در سنگاپور ممنوع است.

2.       تقلب کردن در مدارس بنگلادش غیر قانونی است و افراد بالای 15 برای تقلب به زندان فرستاده می شوند.

 

3.       داشتن سکس با حیوانات برای مردان لبنانی در صورتی مجاز است که حیوان مورد نظر ماده باشد. در صورتیکه فردی در حال سکس با حیوان مذکر دستگیر شود مجازاتش مرگ است.

 

4.       مشاهده فیلم های کاراته  ای تا سال 79 در عراق ممنوع بود.

5.       در ایسلند زمانی داشتن سگ خانگی ممنوع بود.

 

6.       در آریزونای آمریکا، کشتن و شکار شتر ممنوع است.

7.       در تایلند همه سینما رو مجبورند هنگام پخش سرود ملی قبل از شروع  فیلم قیام کنند.

 

8.       در دانمارک روشن کردن ماشین قبل از چک کردن اینکه بچه ای زیر آن خوابیده است یا نه، ممنوع است.

9.       در تایلند انداختن آدامس جویده شده تان 500 دلار جریمه دارد و قبل از خارج شدن از خانه حتما باید لباس زیر پوشیده باشید.

10.    در سال 1888 در بریتانیا قانونی تصویب شده که دوچرخه سواران را موظف می کرد تا زمان رد شدن ماشین از کنارشان، زنگ دوچرخه هایشان را بطور پیوسته به صدا درآورند.

11.    در قرن 16 و 17 میلادی نوشیدن قهوه در ترکیه ممنوع بود و اگر کسی در حین خوردن قهوه دستگیر می شدن، به اعدام محکوم می شد.

12.    در فنلاند زمانی پخش کارتون دونالد داک به علت شلوار نپوشیدن شخصیت اصلیت سریال ممنوع بود.

13.    تا سال 1984، بلژیکی ها مجبور بودند نام فرزندشان را از یک لیست 1500 نفری در روزهای ناپلئون بطور رندوم انتخاب کنند.

14.    در برمه دسترسی به اینترنت غیر قانونی است. اگر فردی با اتهام داشتن مودم دستگیر شود، به زندان محکوم می شود.

 

15.    اتریش اولین کشوری بود که مجازات مرگ را در سال 1787 حذف کرد.

16.    صد ها سال پیش هر فردی که قصد داشت از کشور خارج شود، به سرعت اعدام می شد.

17.    در طول جنگ جهانی اول هر سربازی که به همجنس بازی متهم می شد، اعدام می شد.

 

18.    در زمان حکومت طالبان در افعانستان، پوشیدن جوراب سفید توسط زنان به علت تحریک آمیز بودن آن برای مردان ممنوع بود. در ضمن ماموران پلیس دستور داشتند پنجره خانه ها را با رنگ سیاه بپوشانند تا زنان حاضر در خانه ها دیده نشوند.

19.    قوانین جالب کشور ایران اصلا به شما ارتباطی نداشته و فضولی موقوف .

20.    در ایالت میسوری بخش سنت لوئیس، هنوز هم نجات دادن زنان با لباس خواب، برای ماموران آتش نشانی ممنوع است.

[ شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, ] [ 14:19 ] [ mamado roza ] [ ]


همیشه مسواک بزن!!!!!!

بوی بد دهان دلیل کشته شدن یک نو عروس 17 ساله
بوی بد دهان دلیل کشته شدن یک نو عروس 17 ساله
مرد جوان که یک روز بعد از عقد نوعروس ۱۷ ساله را با ضربه کارد به قتل رسانده بود، صبح امروز در دادگاه کیفری به دفاع از خود پرداخت. ساعت ۱۹ شامگاه ۲۰ بهمن‌ماه سال گذشته پلیس قرچک ورامین در جریان قتل هولناک نوعروس ۱۷ ساله‌ای قرار گرفت .

به گزارش ایران ناز قربانی جنایت فاطمه نام داشت و پیش از مراسم خواستگاری داماد ۲۸ ساله‌ وی را ندیده بود و هیچ شناختی بین تازه‌عروس و داماد نبود. پلیس قرچک ورامین متوجه شد که قاتل به نام اسماعیل همان مراسم فردای عقد همسرش را در خانه پدری‌اش واقع در خیابان شاه‌آبادی کشته و پا به فرار گذاشته است.

همزمان با صدور دستور قاضی شعبه ۱۰۳ دادگاه قرچک مبنی بر ممنوع‌الخروج بودن اسماعیل، تیمی از ماموران پلیس آگاهی وارد عمل شدند تا با ردیابی تازه‌داماد جنایتکار پرده از انگیزه وی در این جنایت حیرت‌آور بردارند. بدین ترتیب تجسس‌ها برای ردیابی اسماعیل آغاز شد و پلیس در کمتر از یک هفته توانست وی را در مخفیگاهش به دام اندازد.

تازه‌داماد در بازجویی‌ها گفت: با پیشنهاد مادرم به دیدن فاطمه رفتم و در روز نخست وی را پسندیدم تا اینکه عقد کردیم، وقتی برای نخستین‌بار با هم تنها شدیم ساعتی بعد از عقدمان بود که متوجه بوی بد دهان فاطمه شدم. همان لحظه احساس کردم با دختری شلخته ازدواج کرده‌ام و تا آخر عمر باید بدبختی بکشم. شب پاگشا از خانه بیرون رفتم. وقتی سر کوچه رسیدم چاقو فروشی را دیدم؛ یک چاقو خریدم و بازگشتم.

داخل خانه که شدم همه خندان روی مبل‌ها نشسته بودند. بدون اینکه حرفی بزنم سراغ فاطمه رفتم و با چاقو به وی ضربه زدم. با تکمیل تحقیقات پلیسی و بازپرسی، کیفرخواست اسماعیل به خاطر قتل نوعروسش صادر و پرونده در اختیار شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.

صبح امروز جلسه محاکمه متهم به ریاست قاضی عزیز محمدی و حضور چهار قاضی مستشار برگزار شد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست برای متهم تقاضای مجازات قانونی کرد. سپس اولیای دو با حضور در جایگاه خواستار قصاص قاتل دخترشان شدند.

در ادامه نیز متهم به قتل در دفاع از خود گفت: من در تصمیم گیری عجله کردم. الان از کار خود پشیمانم اما این پشیمانی دیگر سودی ندارد. قضات دادگاه پس از رسیدگی به این پرونده ختم دادگاه را اعلام کرده و برای صدور حکم وارد شور شدند.

[ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, ] [ 18:24 ] [ mamado roza ] [ ]


مقایسه دختر و پسر ها در استفاده از عابر بانک (طنز)

مقایسه دختر و پسر ها در استفاده از عابر بانک (طنز)
مقایسه دختر و پسر ها در استفاده از عابر بانک (طنز)
آقا پسر ها :

1- با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک.

2- کارت رو داخل دستگاه میذارن.

3- کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن.

4- پول و کارت رو میگیرن و میرن.

دختر خانم ها :

1- با ماشین میرن دم بانک.

2- به خودشون عطر میزنن.

3- احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن.

4- در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.

5- در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن.

6- بلاخره ماشین رو پارک میکنن.

7- توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن.

8- کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه.

9- کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون.

10- دنبال کارت عابربانکشون میگردن.

11- کارت رو وارد دستگاه میکنن.

12- توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن.

13- کد رمز رو وارد میکنن.

14- ۲دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن.

15- کنسل میکنن.

16- دوباره کد رمز رو میزنن.

17- کنسل میکنن.

18- مبلغ درخواستی رو میزنن.

19- دستگاه ارور (خطا) میده.

20- مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن.

21- دستگاه ارور (خطا) میده.

22- بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن.

23- پول رو میگیرن.

24- برمیگردن به ماشین.

25- آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن.

26- توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن.

27- استارت میزنن.

28- پنجاه متر میرن جلو.

29- ماشین رو نگه میدارن.

30- دوباره برمیگردن جلوی بانک.

31- از ماشین پیاده میشن.

32- کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمی‌ذاره برای آدم)

33- سوار ماشین میشن.

34- کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده.

35- احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن.

36- میندازن توی خیابون اشتباه.

37- برمیگردن.

38- میندازن توی خیابون درست.

39- پنج کیلومتر میرن جلو.

40- ترمز دستی رو آزاد میکنن. (میگم چرا اینقدر یواش میره)

[ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, ] [ 18:22 ] [ mamado roza ] [ ]


عروسی رفتن دختر پسرا

تفاوت خنده دار عروسی رفتن دخترها و پسرها (طنز)
تفاوت خنده دار عروسی رفتن دخترها و پسرها (طنز)
عروسی رفتن دختر خانم ها

دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه خاطرش اینه که: من چی بپوشم؟! توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار «پرو» لباس داره…

ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!

بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد… حالا متناسب رنگ لباس، آرایش صورتش رو تعیین می کنه… اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش کم داره رو تهیه می کنه… حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه…

البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامش حفظ بکنه…

یه رژیمی هم برای پوست اش می گیره…! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!

ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی (اینا دستور غذا نیستا!) گرفته تا لیموترش

خوب، روز موعد فرا می رسه!

ساعت 8 صبح از خواب بیدار می شه (انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم… بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد بیرون… (البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره… که تا ساعت 11 در حمام تشریف دره!)

بعد از ناهار…!

لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعدازظهر…

توی آرایشگاه کلی نظرخواهی می کنه از اینو اون که چی کار بهترتره، هرچی هم ژورنال زیبایی هست رو می گرده آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!

ساعت 3 می رسه خونه…

بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره (که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!

ساعت 8 عروسی شروع می شه… یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!

عروسی رفتن آقا پسرها

اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!

روز عروسی، ساعت 12 ظهر از خواب بیدار می شه… خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!

ساعت 6 بعدازظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله.. عروسی دعوتیم…!

بعد از خبردارشدن انگار که برق گرفته باشتش…! می پره تو حموم…

توی حموم از هولش، صورتشم می بره…! (بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)

صورتش رو اصلاح کرده، نکرده (نصف بیشتر موهارو تو صورتش جا می زاره!!) از حموم می یاد بیرون…

ساعت 6:30 بعد از ظهره… هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه،رسمی باشه یا اسپرت…!

تازه یادش می افته که پیرهنش رو که الان خیلی به اون شلوارش می یابد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!

کلی فحش و بده و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیراهنش که توی کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و چرا از علم غیبشون استفاده نکردن که بدونن شلوارش نیاز به دوختن داره…!

خلاصه… بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه (البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و برادر هم دستبرد می زنه!!)

ساعت 8 شب عروسی شروع می شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیرتر از این به عروسی نمی رسه

[ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, ] [ 17:52 ] [ mamado roza ] [ ]


اگه تو تهران با زیر شلواری راه بری چی میشه؟؟؟؟؟!!!!!!!

مجازات قانونی تردد با زیرشلواری در معابر شهر تهران!
مجازات قانونی تردد با زیرشلواری در معابر شهر تهران!
تعجب نکنید. تیتر بالا عبارتی قانونی است برای مجازات افراد متخلف در کشور و البته تهران ، اما اگر صبر کنید نشانی آنرا خواهم داد.

جماعت ایرانی از قدیم با حجب وحیا شناخته شده تا انجا که از دوران باستان نیز قبح بد رختی و حتی کم رختی میان اجدادمان ناپسند می نمود. هنگامی نیز که قوانین بصورت امروز مدون گردید، پدرانمان این دغدغه را در میان امور لازمه ی دیگر گنجاندند.

بد نیست که با نگاهی به پوششهای امروزی مردانمان ، نیم نگاهی نیز به آنوقتها بیاندازیم تا از یاد نبریم پوشش مردان از چه اندازه اهمیت برخوردار بود ، چه رسد به پوشش بانوان!

واما اصل مطلب:
به گزارش در سال 1304 شمسی قانون مجازات عمومی به تصویب رسید و طی آن ، جرم از حیث شدت و ضعف مجازاتها به چهار نوع تقسیم می‌شد:

1 - جنایت
2 - جنحه مهم
3 - جنحه کوچک (‌تقصیر)
4 - خلاف.

در ماده 276 این قانون مجازاتهایی برای درجه چهارم و اصطلاحا امور خلافی پیش بینی گردید. واما مطابق آنچه که این ماده قانون تکلیف داشت، مجازات این امور نباید از یک روز حبس و سه قران غرامت کمتر و از یک هفته‌حبس و پنج تومان غرامت بیشتر باشد.

یکی از امور خلافی وفق بند 14 از ماده یک آیین نامه و نظامنامه این قانون بشرح زیرست:
"کسانی که با زیرشلواری یا لنگ یا لباس خانه (بدون عذرموجه) در معابر عمومی تردد یا توقف نمایند."

با کمی دقت درخواهیم یافت پوششهای مندرج در این بند از پوششهایی است که :
یکم: معمولا مردان از آن استفاده می کنند.

دوم: بهرحال پوششی مشروع اما در حریم چهاردیواری خانه است.

سوم:در آن روزگار آپارتمان نشینی رایج نبوده و طبعا حضورمردان در حیاط خانه شان با معابر عمومی تمیز داده شد.
واما مجازات قانونی این فعل خلاف چیست؟

پاسخ: این اشخاص به دو روز تا پنج روز حبس تکدیری و به تأدیه 10 ریال تا پنجاه ریال غرامت محکوم می‌گردند.
هموطن کمی دقت کنیم. پوشش این روزهایمان کجا و حیای ظاهر و باطن آن روزگاران کجا؟!

[ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, ] [ 17:38 ] [ mamado roza ] [ ]


نمیدونم بگم ضد دختر یا ضد پسر

وقتی پسرا دور هم خلوت میکنند ؟

بدبخت حسین و دلت بسوزه همون دختری که به تو نخ نمیداد من رفتم شمارشو گرفتم
وای پسر ! این دختره دانشجو که توی کلاس ماست رو دیدین عجب چیزیه !
من بدجوری عاشقش شدم . اگه این خوشگله با من دوست بشه من همه ی دوست دخترهام رو کنار میگذارم .
بییییییب ! حوصله مون سر رفت ! دو تا بییییییب بگین تا بخندیم
یک سی دی توپسی گیرم اومده که خیی باحاله . جدیدترین شوی جنی فر لوپز و مدونا و ش***است .
بچه ها این دختره رو دیدین که مانتو صورتی میپوشه و یه عینک آفتابی هم میزنه . وقتی هم که توی دانشگاه راه میره هیچکی رو تحویل نمیگیره . باید حالشو بگیریم .
ما اینیم دیگه بالاخره شماره رو دادیم به دختره فقط دنبال خونه خالی میگردیم .
بچه ها من میخونم شماها دست بزنید ... توی کوچمون دختره قد بلنده ...
بر و بچ جاتون خالی امروز رفتیم کافی نت یه رومی رو به گند کشیدیم

وقتی دخترا دور هم خلوت میکنند ؟
۱- وای این انگشتر رو کی خریده ؟ چقدر قشنگه !!!!!
وای الهام جون نبودی امروز من با اون پسره قرار داشتیم . اینقدر با هم حرف زدیم . حتی اسم بچه هامون هم انتخاب کردیم .
۳- من خیلی دلم میخواد آی دی این پسره رو بدست بیارم تا باهاش چت کنم .
امروز یه پسره خوشتیپ و با کلاس توی دانشگاهمون اومده بود . هر چی عشوه و ناز کردم براش تحویلم نگرفت . مگه من خوشگل نیستم ؟

دیروز که با دوست پسرم قرار داشتیم میخواست با من کارهای بد بد کنه ولی من جلوشو گرفتم . طفلکی خیلی ناراحت شد . حالا میترسم که نکنه بره یه دوست دختر دیگه بگیره .
سارا دیدی چه پسره مودبی توی فروشگاه بود . حتی توی صورتمون هم نگاه نکرد . خیلی پسره سر به زیری بود من که دلم پیشش گیر کرده .
مینا دختر با خودت چیکار کردی . چرا این همه چاق شدی . حالا باید بری بدن سازی اندامت رو بسوزونی تا این لباسهای تنگی که گرفتی اندازه ی تنت بشه .
راستی شیلا امشب میایی خونه ی ما . امشب جشن تولد منه . حتما بیا . چون میخواهیم کلی برقصیم

[ سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:54 ] [ mamado roza ] [ ]


عکس های چپل چلاغ من

از دور نوشته شده عدد 21

اما از نمای نزدیک نوشته چینی خزر

من هر موقع صدقه میندازم با 2 -3 تا مشت به صندوق مطمئن میشم

من نفهمیدم، آدم اگه اسپری خوشبو کننده دهان بزنه که همیشه باید نیشش باز بشه نه لبخند بزنه

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:لبخند, ] [ 19:49 ] [ mamado roza ] [ ]


ایرانیان پر کار

فقط یه ایرانی میتونه صبح جمعه ساعت 6 با هزار مشقت و برنامه ریزی قبلی پاشه بره بیرون حلیم بخوره , پارک بره,ورزش هم کنه,

بعد ساعت 9 برگرده خونه بگیره تا ظهر بخوابه

 

***


فقط یه ایرانی میتونه کند بودن رشد موهاشو بندازه گردن دست سنگین ارایشگر!

 

***


فقط خانومهای ایرانی هستن از یه هفته قبل از عروسی هی میگن

چی بپوشیم؟! .. چی بپوشیم؟!

اونوقت شب عروسی ؛ رسماً هیچی نمی پوش.

 

***


فقط یه ایرانی میتونه اینو باور داشته باشه که اگه جفت راهنمای ماشین و روشن کنه، مجازه تو اتوبان دنده عقب حرکت کنه!

 

***


فقط تو ایران مدارسو 5شنبه ها تعطیل میکنن ولی به جاش بقیه هفته رو براش کلاس جبرانی در نظر میگیرن باپولهای آنچنانی !!!

 

***


تعمیرات مدل ایرانی‌:

۱-درشو باز کردن و فوت کردن. ۲-کامل باز کردن و دوباره بستن

۳-محکم زدن(مثل به پشت کنترل تلویزیون).

 

***


فقط آسمون ایران میتونه : کمی ! تا قسمتی! نیمه ابری! همراه با بارش پراکنده!در برخی از نقاط باشه. . . ( آخر ادبیاته این جمله)!

 

***


فقط در تهران که مردم شمال شهردر سال 2011میلادی و مردم جنوب شهر در سال 70 هجری قمری زندگی میکنن!

 

***

 

تنها ایرانیان که وقتی میخوان از خیابون رد شن به جا اینکه به چراغ عابر نگاه کنند

به ماشینا نگاه میکنن که کی خلوت میشه سریع رد شن!

 

***


اگه ورزشی به نام "سگ دو" وجود داشت ما ایرانیا حتما توش می تونستیم یه خودی نشون بدیم... !!!

 

***

 

فقط یه ایرانی میتونه پیتزا رو با دوغ ,نوشابه رو با آبگوشت, سبزی رو با کوکوسبزی,

و کالباس رو با نون سنگک بخوره!

 

***


فقط یه ایرانی میتونه بره قشم لباس بیاره تو خونه بفروشه و بگه اینارو از دبی و ترکیه اوردم!

 

***


فقط یه ایرانی میتونه جلوی خودپرداز بانک با دیدن جمله لطفا منتظر بمانید استرس رو

با بیشترین فشار تحمل کنه و با نگاهی ملتمسانه به دستگاه تو دلش بگه

که اگه پول نمیدی جون هرکی دوست داری کارتم رو بده و بعد از دیدن جمله دستگاه

در حال شمارش وجه می باشد به ناگاه آرامش تمام وجودش رو فرا بگیره دقیقا مثل

فرود موفقیت آمیز هواپیما اونم در فرودگاه مشهد !!!

 

***

 

فقط یه ایرانی میتونه وقتی میخواد بره عروسی در به در دنبال یکی بگرده که کراواتشو براش گره بزنه.

 

***


فقط یه ایرانی میتونه اول از دستشویی بیاد بیرون بعد زیپ و کمربندشو ببنده :



 

[ جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:58 ] [ mamado roza ] [ ]


تفاوت های مردا و زنا (ایرانیا)

آینده:

یـک زن تــا زمانیکه ازدواج نکرده نگران آینده است. یک مردتا زمانیـکـه ازدواج نـــکرده هــــرگز نگران آینده نخواهد بود.

 

موفقیت:

یــک مرد موفق کسی است که بیشتر از آنچه هـمــسرش خرج میکند درآمد داشته باشد. یک زن موفق کسی است که بتواند چنین مردی را پیدا کند.

 

ازدواج:

یک زن به امید اینکه شوهرش تغییر کند با او ازدواج میکند ولی تغییر نمیکند. یک مــرد به این امید با همسرش ازدواج میکند که تغییر نکند، ولی تغییر میکند.

 

روابط:

اول از همه، یک مرد یک رابطه را یک رابطه بحساب نمی آورد. وقتی رابطه ای تمام میشود، زن شروع به گریه نموده و سفره دلش را برای دوستان دخترش میگشاید و نیز شعری با عنوان "همه مردها نادانند" می سراید. سپس به ادامه زندگیش میپردازد. مرد هنگام جدایی اندکی مشکلاتش بیشتر است. 6 ماه پس از جدایی ساعت 3 نیمه شب یک پنجشنبه، تلفن میزند و میگوید: "فقط میخواستم بدونی که زندگیمو از بین بردی، هیچوت نمی بخشمت، ازت متنفرم، تو یه دیوانه ای، ولی میخوام بدونی باز هم یه فرصتی برامون باقی مونده." نام این کار تماس تلفنی "ازت متنفرم/عاشقتم" است که 99 درصد مردان حداقل یک بار آنرا انجام میدهند. برخی کلاسهای مشاوره ای مخصوص مردان برای رها شدن از این نیاز تشکیل میشود که معمولا تاثیری در بر ندارند.

 

بلوغ:

زنان بسیار سریعتر از مردان بالغ میشوند. اغلب دختران 17 ساله میتوانند مانند یک انسان بالغ رفتار کنند. اغلب پسران 17 ساله هنوز در عالم کودکانه بسر برده و رفتارهای ناپخته دارند. به همین دلیل است که اکثر دوستی های دوران دبیرستان به ندرت سرانجام پیدا میکنند.

 

فیلم کمدی:

فرض کنید چند زن و مرد در اتاقی نشته اند و ناگهان سریال نقطه چین شروع می شود. مردها فورا هیجان زده شده و شروع به خنده و همهمه میکنند، و حتی ممکن است ادای بامشاد را نیز درآورند. زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شکایت منتظر تمام شدنش میشوند.

 

دست خط:

مردها زیاد به دکوراسیون دست خطشان اهمیت نمیدهند. آنها از روش "خرچنگ غورباقه" استفاده میکنند. زنان از قلم های خوشبو و رنگارنگ استفاده کرده و به "ی" ها و "ن" ها قوس زیبایی میدهند. خواندن متنی که توسط یک زن نوشته شده، رنجی شاهانه است. حتی وقتی می خواهد ترکتان کند، در انتهای یادداشت یک شکلک در انتها آن میکشد.

 

حمام:

یک مرد حداکثر 6 قلم جنس در حمام خود داد - مسواک، خمیر دندان، خمیر اصلاح، خود تراش، یک قالب صابون و یک حوله. در حمام متعلق به یک زن معمولی بطور متوسط 437 قلم جنس وجود دارد. یک مرد قادر نخواهد بود اغلب این اقلام را شناسایی کند.

 

خواروبار:

یک زن لیستی از جنسهای مورد نیازش را تهیه نموده و برای خریدن آنها به فروشگاه میرود. یک مرد آنقدر صبر میکند تا محتویات یخچال ته بکشد و سیب زمینی ها جوانه بزنند. آنگاه بسراغ خرید میرود. او هر چیزی را که خوب بنظر برسه می خرد.

 

بیرون رفتن:

وقتی مردی میگوید که برای بیرون رفتن حاظر است، یعنی برای بیرون رفتن حاظر است. وقتی زنی میگوید که برای بیرون رفتن حاظر است، یعنی 4 ساعت بعد وقتی آرایشش تمام شد، آماده خواهد بود.

 

گربه:

زنان عاشق گربه هستند. مردان میگویند گربه ها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بیرون پرتاب میکنند.

 

آینه:

مردها خودبین و مغرور هستند، آنها خودشان را در آینه چک میکنند. زنان بامزه اند، آنها تصویر خود را در هر سطح صیقلی بازدید میکنند -- آینه، قاشق، پنجره های فروشگاه، برشته کننده ها، سر طاس آقای زلفیان...

 

تلفن:

مردان تلفن را به عنوان یک وسیله ارتباطی برای ارسال پیامهای کوتاه و ضروری به دیگران در نظر میگیرند. یک زن و دوستش می توانند به مدت دو هفته با هم باشند و بعد از جدا شدن و رسیدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت دیگر با هم شروع به صحبت کنند.

 

آدرس یابی:

وقتی یک زن در حال رانندگی احساس میکند که راه را گم کرده، کنار یک فروشگاه توقف کرده و از کسی که وارد است آدرس صحیح را میپرسد. مردان این را به نشانه ضعف میدانند. آنها هرگز برای پرسیدن آدرس نمی ایستند و به مدت دو ساعت به دور خودشان میچرخند و چیزهایی شبیه این میگویند: "فکر کنم یه راه بهتر پیدا کردم،" و "میدونم که باید همین نزدیکی باشه، اون مغازه طلا فروشی رو میشناسم."

 

پذیرش اشتباه:

زنان بعضی اوقات قبول میکنند که اشتباه کردند. آخرین مردی که اشتباهش را پذیرفته 25 قرن پیش از دنیا رفته است.

 

فرزند:

یک زن همه چیز را در مورد فرزندش می داند: قرارهای دکتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزدیک و صمیمی، قرارهای رمانتیک، غذاهای مورد علاقه، اسرار، آرزوها و رویاها. یک مرد بطور سربسته و مبهم فقط میداند برخی افراد کم سن و سال هم در خانه زندگی میکنند.

 

لباس شیک پوشیدن:

یک زن برای رفتن به خرید، آب دادن به گلهای باغچه، بیرون گذاشتن سطل زباله و گرفتن بسته پستی لباس شیک می پوشد. یک مرد فقط هنگام رفتن به عروسی و یا مراسم ترحیم لباس رسمی برتن میکند.

 

شستن لباسها:

زنان هر چند روز یک بار لباسهایشان را میشویند. مردها تک تک لباس های موجود در کمد، حتی روپوش و اونیفرم جراحی هشت سال پیش خود را می پوشند و هنگامیکه لباس تمیزی باقی نماند، یک لباس کثیف بر تن نموده و کوه ایجاد شده از لباسهای چرک خود را با آژانس به خشک شویی منتقل میکنند.

 

عروسی:

هنگام یاد کردن از عروسی ها، زنان در مورد "مراسم جشن" صحبت میکنند، مردان درباره "میهمانی های دوران مجردی."

 

اسباب بازی:

دختران کوچک عاشق عروسک بازی هستند و وقتی به سن 11 یا 12 سالگی میرسند علاقه شان را از دست میدهند. مردان هیچگاه از فکر اسباب بازی رها نمیشوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازی هایشان نیز گران قیمت تر و پیچیده تر میشوند. نمونه های از اسباب بازیهای مردان: تلویزیون های مینیاتوری و کوچک، تلفنهای اتومبیل، مخلوط کن و آب میوه گیری، اکولایزرهای گرافیکی، آدم آهنی های کنترلی، گیمهای ویدئویی، هر چیزی که روشن و خاموش شده، سر و صدا کند و حداقل برای کار کردن به شش باتری نیاز داشته باشد.

 

گل و گیاه:

یک زن از شوهرش میخواهد وقتی مسافرت است به گل ها آب دهد. مرد به گلها آب میدهد. زن پنج روز بعد به خانه ای پر از گلها و گیاهان پژمرده برمیگردد. کسی نمیداند چرا این اتفاق افتاده است.

 

سبیل:

بعضی از مردان مانند هرکول پوآرو با سیبیل خوش تیپ میشوند. هیچ زنی وجود ندارد که با سبیل زیبا بنظر برسد.

 

اسامی مستعار:

اگر سارا، نازنین، عسل و رویا با هم بیرون بروند، همدیگر را سارا، نازنین، عسل و رویا صدا خواهند زند. اگر بابک، سامان، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند، همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانکر و لاک پشت صدا خواهند زد.

 

پرداخت صورتحساب میز:

وقتی صورتحساب را می آورند، با اینکه کلا 15هزار تومان شده، بابک، سامان، آرش و مهرداد هر کدام 10 هزار تومان روی میز میگذارند. وقتی دختران صورتحساب را دریافت میکنند، ماشین حسابهای جیبی خود را بیرون می آورند.

 

پول:

یک مرد 2000 هزار تومان برای یک جنس 1000 تومانی مورد نیازش می پردازد. یک زن 1000 تومان برای یک جنس 2000 تومانی که نیازی به آن ندارد می پردازد.

 

بگو مگوها:

حرف آخر را در جر و بحث ها زنان میزنند. هر چیزی که یک مرد بعد از آن بگوید، شروع یک بگو مگوی دیگر خواهد بود.

[ جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:53 ] [ mamado roza ] [ ]


یه روز کامل یه دختر ایرونی

عکس طنز, مطالب طنز, داستان طنز, طنز خنده دار

صبح: دیدن رویای شاهزاده سوار بر اسب در خواب…..

 

۶ صبح: در اثر شکست عشقی که در خواب از طرف شاهزاده می خوره از خواب می پره .

 

۷صبح: شروع می کنه به آماده شدن . آخه ساعت ۱۲ ظهر کلاس داره!!!!!!!!

 

۸ صبح: پس از خوردن صبحانه مفصل (علی رغم ۱۸ کیلو اضافه وزن) شروع می کنه به جمع آوری وسایل مورد نیاز: جوراب و مانتو و کیف و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و…

 

۹صبح: آغاز عملیات حساس زیر سازی بر روی صورت (جهت آرایش)

 

۱۰ صبح: عملیات زیرسازی و صافکاری و نقاشی همچنان با جدیت ادامه دارد .

 

۱۱ صبح: عملیات آرایش و نقاشی و لنز کاری و فیشیل و فوشول با موفقیت به پایان می رسد و پس از اینکه دختر خودش رو به مدت نیم ساعت از زوایای مختلف در آیینه بررسی کرد و مامان جون ۱۹ تا عکس از زوایای مختلف ازش گرفت، به امید خدا به سمت دانشگاه میره .

 

۱۲ ظهر: کلاس شروع شده و دختره وارد کلاس میشه تا یه جای خوب برا خودش بگیره . ( جای خوب تعابیر مختلفی داره . مثلا صندلی بغل دستی پولدارترین پسر دانشگاه - صندلی فیس تو فیس با استاد: در صورتی که استاد کم سن و سال و مجرد باشد و … )

 

۱ ظهر: وسط کلاس موبایل دختر می زنگه و دختر با عجله از کلاس خارج میشه تا جواب منیژه جون رو بده. و منیژه جون بعد از ۱/۵ ساعت که قضیه خاستگاری دیشبش رو + قضیه شکست عشقی دوست مشترکشون رو براش تعریف کرد گوشی رو قطع می کنه. اما دیگه کلاس تموم شده .

 

۲ ظهر: کلاس تموم شده و دختر مجبوره از یکی از پسرای کلاس جزوه بگیره. توجه داشته باشین دختر نباید از دخترا جزوه بگیره. آخه جزوه دخترا کامل نیست!!!!!!!!!!!

 

۳ ظهر: دختر همچنان در جستجوی کیس مناسب جهت دریافت جزوه!!!!!

 

۴عصر: دختر نا امید در حرکت به سمت خانه.

 

۵ عصر: یکدفعه ماشین همون پسر پولداره که جزوه هاشم خیلی کامله جلوی پای دختره ترمز می کنه و ازش می خواد که برسونتش.

 

۶ عصر: دختر به همراه شاهزاده رویاهاش در کافی شاپ گل زنبق!!! میز دوم. به صرف سیرابی گلاسه.

 

۷ عصر: دختر دیگه باید بره خونه و پسر تا دم خونه می رسونتش.

 

۸ غروب: دختر در حال پیاده شدناونو از ماشین اون پسره: راستی ببخشید جزوه تون کامله؟؟؟ امروز انقدر از عشق سخن گفتی مجالی برای تبادل جزوه نموند. و جزوه رو از پسر می گیره.

 

۹ شب: دختر در حال چیدن میز شام در خانه سه تا ظرف چینی گل سرخی جهیزیه مامانش رو میشکونه (از عواقب عاشقی)

 

۱۰شب: دختر در حال تفکر به اینکه ماه عسل با اون پسره کجا برن ؟؟!!؟!؟!؟!؟!

 

۲شب: دختر داره خواب میبینه رفته ماه عسل.

 

۵ صبح: دختره بیدار میشه و میبینه اون پسره پیام

داده که: برای نامزدم کلی از تو تعریف کردم. خیلی

دوست داره امروز با من بیاد دانشگاه ببینتت!!

و امروز دختر باید کمی زودتر به دانشگاه برود. شاید جای

مناسب تری در کلاس نصیبش شد!!!!!!!!!!!!!

[ جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:48 ] [ mamado roza ] [ ]