مطالب محمد و رزا(طنز,جالب و...)

یه خواهر برادر

www.takmob.net/download.php

برنامه uc موبایل

[ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, ] [ 11:2 ] [ mamado roza ] [ ]


[ دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, ] [ 10:39 ] [ mamado roza ] [ ]


ده تا از گران ترین مارک های لباس
ده تا از گران ترین مارک های لباس
از آنجایی که قیمت محصولات این برندها در کاتالوگ هایشان فوق العاده گران است کسیکه یکی از لوازمش از چنین برند هایی باشد ثروتمند محسوب میشود.

این قرن 21 است ، عصر تکنولوژی اطلاعات و جهانی شدن ، مادی و مصرف است. مردم در تلاش برای ایجاد میلیون ها دلار هستند که بتوانند لوکس زندگی کنند. داشتن محصولاتی که توسط برندهای لوکس زیر تولید شده نمادی از طبقه بالا و وضعیت در چنین جامعه ای نظر گرفته شده است ، از آنجایی که قیمت محصولات این برندها در کاتالوگ هایشان  فوق العاده گران است کسیکه یکی از لوازمش از چنین برند هایی باشد ثروتمند محسوب میشود.

 1. Gucciگوچی
این نام تجاری در سال 1921 توسط Guccio گوچی در ایتالیا تاسیس شد. این برند  در سراسر جهان برای کالاهای چرمی  با کیفیت عالی و سبک مد ایتالیایی مشهور است. گوچی به عنوان بهترین نام تجاری ایتالیایی درنظر گرفته شده است است و در نمودار ایجاد شده توسط Interbrand که 100تا ازبهترین مارک های سراسر جهان را لیست کرده است، برگزیده میباشد. این امر در مورد تولید 2200000000 دلار را به طور سالانه تعمیم داده شده است.

 2.  Louis Vuittonلوییس ویتون
این سبک مد فرانسوی مورد علاقه کسانی ست که معنای سبک و خود نمایی را میدانند. این برند مختص  عینک آفتابی ، کالاهای چرمی ، ساعت ، کفش میباشد. ال وی مونو که برای خود نشانی است و این برند را به نماد مجسمه تبدیل ساخته است. میگویند این شرکت محصولات خود را به بالاترین قیمت در این صنعت به فروش میرساند که  موید این حقیقت است که درآمد سالانه آن حدود 2.7 میلیارد دلارمیباشد.

 3. Chanelشانل
Chanel برند مد معروف با آیکون کوکو Chanel است و بعنوان  ظریف ترین و شیک  ترین  برند در مد لباس زنانه در نظر گرفته می شود. Chanel  تولید بالایی در کالاهای لوکس ، عطر ، لباس و لوازم آرایشی و خیلی چیزهای دیگر دارد. اغراق  نیست اگر بگویم که  برندChanel یکی از برند های شناخته شده در سراسر جهان است.

 4. باربریBurberry
باربری یک نام برند لوکس بریتانیایی است که همه چیز از عطر و لباس تا زیورآلات را تولید میکند. محصولات این برند دارای  الگوی بسیار مشخصی است که توسط خانه مد در همه جا کپی شده است. درآمد شرکت یک میلیارد دلار در سال است.

 5. Fendifendi
Fendi یک برند ایتالیایی است  که بخاطر کیف های دستی خود بسیار شناخته شده است. فعالیت خود را از سال 1925  به صورت مختصر آغازکرد اما از زمانی که LVMH  مالکیت آن را گرفت در سراسر جهان به رسمیت شناخته شد. تولید Fendi حدود 338،500،000 دلار در سال است.

 6. Christian DiorChristian Dior
کریستین دیور در LVMH سهام دارد و دفتر مرکزی آن در پاریس است. این برند در سال 1946 تاسیس شد و بهترین ارایه همزمان مد و همچنین لوازم جانبی و کالاهای چرمی است. با بیش از 160 فروشگاه خرده فروشی در سراسر جهان ، تعجب آور نیست که درآمد آن حدود 18 میلیارد دلار در سال است.

 7. پرادا Prada Prada
پرادا یکی از برند های پرطرفدار در جهان نظر گرفته شده است است و بدون شک  یک مارک شناخته شده است. این برندتوسط یکی از آیکون های مد به نام ماریو پرادا تاسیس شد و سال هاست که لوازم جانبی چرم ، کلاه و کفش تولید میکند. پرادا 1700000000 دلار را به طور سالانه درامد دارد.

 8. christion Louboutin Prada
این طراح برای زنان کفش تولید میکند که بسیار زیبا هستند. در سال 1991 در فرانسه تاسیس شد، این کفش ها منحصر به فرد هستند زیرا کف همه آنها قرمز است. او می گوید که هدف اصلی او این است که زنان حس اعتماد به نفس  داشته باشندو نیازی به گفتن نیست ، اگر او توان داشتن این کفش ا دارد، چرا نباید خود رادر راس جهان احساس کند؟

 9. ورساچهVersace Versace
جیانی ورساچه  برندی ایتالیایی است و در سال 1978 تاسیس شد. این برند محبوبیت فوری خود را پس از آن که اولین بوتیک افتتاح شد به دست اورد و امروز ، آن را در میان بهترین و گران ترین برندها در جهان است.  این شرکت هر چیزی که فکر ش را کنید تولید میکند کفش ، لباس تا عطر
 
 10. هرمسHermés Hermes
هرمس یک برند فرانسوی است که برای تولید خیره کننده ترین کیف ها و روسری شناخته شده است. عطر آنها آسمانی و چرم  آن نرم تر از پوست میباشد. لوگوی آن  در نوع خود متمایز است را در خود دارد و شرکت در حدود 2 میلیارد دلار در سال درامد دارد.
[ سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, ] [ 11:41 ] [ mamado roza ] [ ]


فرمول پارک ماشین

نفوذ ریاضی در زندگی

ابداع فرمولی که پارک خودرو را آسان می‌کند

چاپ فرستادن به ایمیل

دانشمندان برای رانندگانی که از پارک خودروی خود در فضایی کوچک واهمه دارند، فرمول ریاضی خلق کرده اند که می تواند به پارک خودروی آنها دربهترین شکل ممکن کمک کند  

ابداع فرمولی که پارک خودرو را آسان می‌کند

معادله پارک خودرو در فضایی کوچک با همکاری شرکت خودروسازی Vauxhall و استاد ریاضی به نام سیمون بلکبرن از دانشگاه سلطنتی لندن به دست آمده است.

 

بلکبرن این فرمول را به این منظور ارائه کرده است تا بتواند پیچیده ترین پارکهای دوبل در شرایط سخت را تسهیل کند. با این حال برای اکثر رانندگان این معادله ترکیبی از براکتها، جذر و نشانه های ریاضی است که حل کردن آن برای این افراد از پارک کردن در سخت ترین شرایط نیز مشکل تر خواهد بود.

 

این فرمول پس از آن ارائه شد که شرکت Vauxhall پس از تحقیقی دریافت 57 درصد از رانندگان از اعتماد به نفس کافی برای پارک کردن برخوردار نیستند و 32 درصد از آنها نیز برای جلوگیری از حرکت دادن و مانور دادن زیاد خودرو برای پارک در فضایی کوچک، مسیر خود را دورتر کرده و یا بهای پارکینگها گرانقیمت را پرداخت می کنند.

 

بلکبرن این فرمول را فرصتی مناسب می داند که می تواند کاربرد ریاضی را در زندگی روزمره افراد نمایان سازد و نشان دهد چگونه ریاضی در فعالیتی که تقریبا همه انسانها در آن مشترک هستند، تاثیرگذار است. به گفته وی فرمول جدید به همراه توصیه های وی می تواند رانندگان را از آنچه یک پارک خوب و دقیق به آن نیاز دارد آگاه سازد.

وی می گوید: در صورتی که درک درستی از زاویه ها و ابعاد خودروی خود داشته باشید، می توانید به بهترین شکل آن را در هر فضایی پارک کنید.

 

فرمول با شعاع میدان دور زدن خودرو و فاصله میان چرخهای جلو و چرخهای عقب آن آغاز شده و سپس با استفاده از طول بخش جلویی خودرو و وسعت خودروی کناری می تواند به صورت دقیق بگوید که چه میزان فضا برای پارک کردن خودرو مورد نیاز است.

 

همچنین با استفاده از آن راننده از زمان دقیق چرخاندن فرمان برای قرار گرفتن دقیق خودرو در فضای پارک آگاه خواهد شد.

 

بر اساس گزارش تلگراف، مطالعات شرکت Vauxhall نشان داده است که 15 درصد از انگلیسیها یکی از سخت ترین مراحل خریدهای کریسمس خود را یافتن مکانی مناسب و پارک کردن در آن مکان می دانند. مهر

[ جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 16:10 ] [ mamado roza ] [ ]


اینم عشق و حاله فقرااا!!!

اگه ماشین نداری که روش سیستم ببندی..!!

یااگه ماشین داری پول نداری...!!1

یا اگه سیستم داری ماشین نداری..!!!

یا اگه......!!!!

اینکارو بکن.

http://s1.picofile.com/file/7312788274/5556.jpg

[ جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 14:52 ] [ mamado roza ] [ ]


عکس های(.......)منتشر نشده از بهنوش بختیاری و الناز شاکردوست و....

کلی عکسای خفن و منتشر نشده ی xxx از بازیگران زن.

(خیلی خفن)

به ادامه مطلب بروید.


ادامه مطلب
[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, ] [ 22:0 ] [ mamado roza ] [ ]


جدید ترین روش های تقلب.!!!!!

عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری)
 
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری)
 
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
چاپ تقلب روی برچسب نوشابه بصورت کاملا حرفه ای
 
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
عجیب ترین روش های تقلب در امتحان ( تصویری) www.taknaz.ir
[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, ] [ 21:59 ] [ mamado roza ] [ ]


عکس از سوتی.

[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, ] [ 21:50 ] [ mamado roza ] [ ]


شجاعت یعنی چی؟!!!

در یکي از دبيرستان ها هنگام برگزاري امتحانات سال ششم دبيرستان به عنوان موضوع انشا اين مطلب داده شد که ”شجاعت يعني چه؟”

محصلي در قبال اين موضوع فقط نوشته بود : ”شجاعت يعني اين”

و برگه ي خود را سفيد به ممتحن تحويل داده بود و رفته يود !

اما برگه ي آن جوان دست به دست دبيران گشته بود و همه به اتفاق و بدون …استثنا به ورقه سفيد او نمره ۲۰ دادند .

فكر ميكنيد اون دانش آموز چه كسي مي تونست باشه؟ دکتر علی شریعتی

[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, ] [ 21:48 ] [ mamado roza ] [ ]


یه چتروم باحال

تو نظرات یکی تبلیغ کرده بود این چتروم رو.

منم رفتم دیدم عالیهههه.

نمیخوام تبلیغ کنم ولیی خیلی باحاله.

اینم لینکش:

karajiha.zio.ir/

[ چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, ] [ 16:6 ] [ mamado roza ] [ ]


داستان راننده اتوبوس!!!(طنز)

مايكل، راننده اتوبوس شهري، مثل هميشه اول صبح اتوبوسش را روشن كرد و در مسير هميشگي شروع به كار كرد. در چند ايستگاه اول همه چيز مثل معمول بود و تعدادي مسافر پياده مي شدند و چند نفر هم سوار مي شدند. در ايستگاه بعدي، يك مرد با هيكل بزرگ، قيافه اي خشن و رفتاري عجيب سوار شد او در حالي كه به مايكل زل زده بود گفت: «تام هيكل پولي نمي ده!» و رفت و نشست.

مايكل كه تقريباً ريز جثه بود و اساساً آدم ملايمي بود چيزي نگفت اما راضي هم نبود.

روز بعد هم دوباره همين اتفاق افتاد و مرد هيكلي سوار شد و با گفتن همان جمله، رفت و روي صندلي نشست

و روز بعد و روز بعد


اين اتفاق كه به كابوسي براي مايكل تبديل شده بود خيلي او را آزار مي داد. بعد از مدتي مايكل ديگر نمي تواست اين موضوع را تحمل كند و بايد با او برخورد مي كرد. اما چطوري از پس آن هيكل بر مي آمد؟

بنابراين در چند كلاس بدنسازي، كاراته و جودو و ... ثبت نام كرد. در پايان تابستان، مايكل به اندازه كافي آماده شده بود و اعتماد به نفس لازم را هم پيدا كرده بود.


بنابراين روز بعدي كه مرد هيكلي سوار اتوبوس شد و گفت: «تام هيكل پولي نمي ده!» مايكل ايستاد، به او زل زد و فرياد زد: «براي چي؟»
مرد هيكلي با چهره اي متعجب و ترسان گفت: «تام هيكل كارت استفاده رايگان داره.»

[ سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, ] [ 19:33 ] [ mamado roza ] [ ]


اگه...

اگه پسرا نبودن کي مامانا رو دق مي داد؟

اگه پسرا نبودن به کی می گفتن اوا خواهر ؟

اگه پسرا نبودن کی شلوار کردی می پوشید بیاد تو کوچه ؟

اگه پسرا نبودن کی مجنون می شد ؟

اگه پسرا نبودن کي خونه رو مي کرد باغ وحش؟

اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کيو ضايع مي کرد؟

اگه پسرا نبودن کی خالی می بست ؟

اگه پسرا نبودن دخترا به چي مي خنديدن؟

اگه پسرا نبودن کی چرت وپرت می گفت ؟

اگه پسرا نبودن کی زورگویی می کرد ؟

اگه پسرا نبودن کی مغنی می شد ؟

اگه پسرا نبودن کی کرم می ریخت ؟

اگه پسرا نبودن کی ابروهاشو بر می داشت ؟ (هههههههه)

اگه پسرا نبودن دخترا کيو سر کار مي ذاشتن؟

اگه پسرا نبودن دخترا کيو تيغ مي زدن؟

اگه پسرا نبودن کي تو کلاس مي رفت گچ مي ياورد؟

اگه پسرا نبودن کي اشغالا رو مي ذاشت جلوي در؟

اگه دخترا نبودن کی یه ساعت جلوی اینه وامیستاد ؟

اگه دخترا نبودن پسرا به کی متلک می گفتن ؟

اگه دخترا نبودن کی به مامان جون کمک می کرد ؟

اگه دخترا نبودن پسرا صبح تا شب با کی حرف می زدن؟

اگه دخترا نبودن کی درس می خوند ؟ (هههههههههه)

اگه دخترا نبودن کی نازمی کرد ؟

اگه دخترا نبودن کی از سوسک می ترسید ؟

اگه دخترا نبودن کی جیغ می زد ؟

اگه دخترا نبودن کی خودشو واسه پسرا لوس می کرد ؟

اگه دخترا نبودن کی خواهرشوهرمی شد ؟

اگه دخترا نبودن جراحان پلاستیک ، دماغ کیوعمل می کردن ؟

اگه دخترا نبودن کی عزیز بابا بود ؟

اگه دخترا نبودن به کی می گفتن صغری ؟

اگه دخترا نبودن کی مانتوی تنگ می پوشید ؟

اگه باباها نبودن کی به دخترا می گفت : روسریتو بکش جلو؟

اگه باباها نبودن کی به پسرا پول تو جیبی میداد ؟

اگه باباها نبودن کی قربون صدقه ی دخترا می رفت ؟

اگه باباها نبودن کی از دستپخت مامان ایراد می گرفت ؟

اگه باباها نبودن دخترا کیو وقتی از سرکار میومد بوس می کردن ؟

اگه باباها نبودن کی بچه بی تربیتا رو تنبیه می کرد ؟

اگه باباها نبودن کی بجاش ( این بی ادبی بود فاکتور گرفتمش حالا بعد بچه ها نیایند بگند اله بله جیمبله )

اگه باباها نبودن کی هوو می اورد سر مامانا ؟

اگه باباها نبودن به کی می گفتن زن ذلیل ؟

اگه باباها نبودن بچه ها چطوری الاغ سواری می کردن ؟


اگه باباها نبودن کدوم بچه ای مجبورمی شد شب خودشو بزنه به خواب ؟

اگه باباها نبودن به کی می گفتن پدرسوخته ؟


اگه مامانا نبودن باباها چیکار می کردن ؟ ( دق )

اگه مامانا نبودن تلفن به چه درد می خورد ؟

اگه مامانا نبودن کی به بچه ها یه توپ دارم قلقلیه یاد می داد ؟

اگه مامانا نبودن کی از بچه ها جلو بابا شون دفاع می کرد ؟

اگه مامانا نبودن روزمادر کی بود ؟

اگه مامانا نبودن کی غصه می خورد ؟

اگه مامانا نبودن بچه ننه به کی می گفتن ؟

اگه مامانا نبودن شماهارو کی به دنیا می اورد ؟

اگه مامانا نبودن کی کجا چی کار می کرد ؟

اگه اینترنت نبود کی شصتا اسم داشت ؟

اگه اینترنت نبود کافی نت چی بید ؟

اگه اینترنت نبود علافا چی کار می کردن ؟

اگه اینترنت نبود هکرا با چی ور می رفتن ؟

اگه اینترنت نبود کی ازراه به درمی شد ؟

اگه اینترنت نبود چطوری یه پیرزن 20 سالش می شد ؟

اگه اینترنت نبود کی می تونست دوجنس داشته باشه ؟

اگه اینترنت نبود چی چشم وگوش بچه ها رو باز می کرد ؟

اگه اینترنت نبود چطوری بدونه این که صدات بیاد با بقیه حرف می زدی ؟

اگه اینترنت نبود من این چرت و پرتارو کجا می نوشتم ؟

اگه اینترنت نبود چی بود ؟

[ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, ] [ 20:9 ] [ mamado roza ] [ ]


اصطلاحات کوچه بازاری

اصطلاحات خفن
باد بزن جيگر: غيبت، پشت سر ديگران حرف زدن که باعث خنک شدن دل برخي، از جمله غيبت کننده مي شود.


بادمجون واکس کن: علاف، بيکاره، کسي که کارهاي بيهوده انجام مي دهد


پارس خودرو: سگي که راه مي رود و پارس مي کند


پاناسونيک: دختر ناز و خوش اندام


تخم اديسون: لامپ برق


حسين صافکار: صدام حسين که شهرها را با خاک يکسان مي کرد


خر به خراسان بردن: زيره به کرمان بردن


خفن: عالي، ترسناک، بي نقص، خوب و تحسين برانگيز، جالب و ديدني


خفن بازار: محلي که تيپ خيلي خفن دارد، محلي که اجناس خفني در آنجا زياد يافت مي شود

 

خلافي داشتن: شکم بزرگ داشتن (خلافي مخصوص ساختمانهايي است که برخلاف قوانين شهرداري ساخته شده و مقداري از خيابان يا پياده رو را تصاحب کرده باشد)


خيار شور: آدم بي مزه


دستماليسم: فرهنگ چاپلوسي


رفتم تو سايتش: تو نخ کسي رفتن


سازمان سنجش: کسي که زياد سوال مي کند


سازمان گوشت: آدم چاق و چله


سفرة الفقرا: روزنامه


سکه رايج بلاد اسلامي: صلوات، چيزي که همه توان آن را دارند


سوار درخت انگور: مست، کسي که شراب زيادي خورده و تلو تلو مي خورد


سوپر قلعه: آخر دهاتي بودن


سوراخ جورابتيم: نهايت مخلصي و فروتني در برابر دوست


سه دروغ بزرگ: دانشگاه آزاد اسلامي


سيامک سنجراني: سيم و سنجاق، اسباب ترياک کشي در زندان


فضانورد: معتاد به قرص، معتاد به حشيش که خيالات خام دارد


فلفل سبز: سرباز نيروي انتظامي (به خاطر رنگ لباس


کاکتوس: مامور نيروي انتظامي


کمپوت هلو: ماشين پر از دختر

کمپوت گلابی: ماشین پر از بسیجی...

[ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, ] [ 20:3 ] [ mamado roza ] [ ]


خوابگاه دخترا و پسرا (طنز)

شب، خوابـگاه دخــتـران، سکـانس اول:

دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.

شبنم: واا..! خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!

لالـه: خـدا منـو می کشـت این روز و نـمی دیدم. (همچـنان به گریـه ی خود ادامــه می دهـد).

شبنم: بگـو ببـینم چی شـده؟

لالـه: چی می خواســتی بشـه؟ امروز نـتیجه ی امتـحان <آناتومی!!!> رو زدن تــو بُــرد. منــی که از 6 مـاه قبـلش کتابامـو خورده بــودم، مـنی که بـه امیـد 20 سر جلـسه ی امتحــان نشـسته بودم، دیــدم نمــره ام شـده 19!!!!!! (بر شـدت گریه افزوده می شــود)

شبنم: (او را در آغــوش می کشـد) عزیـزم... گـریه نـکن. می فهـممت. درد بـزرگیــه! (بغـض شبنم نیز می ترکـد) بهتـره دیگـه غصه نخـوری و خودتـو برای امتحـان فـردا آمـاده کنـی. درس سخت و حجیــمیـه. می دونی کـه؟

لالـه: (اشک هایش را آرام آرام پـاک می کنـــد) آره. می دونـم! امـا من اونقــدر سـر ماجـرای امـروز دلم خـون بـود و فقط تونـستم 8 دور بخـونم! می فهـمی شبنم؟ فقط 8 دور... (دوبـاره صـدای گریـه اش بلـند می شود) حالا چه جــوری سرمـو جلوی نـازی و دوستـاش بلـند کنـم؟!!

شبنم: عزیزم... دیگــه گریه نکن. من و شهــره هم فقط 7 - 8 دور تـونســتیم بخـونیم! ببـین! از بـس گریه کردی ریـمل چشمــای قشـنگ پاک شـد! گریـه نکن دیـگه. فکـر کردن به ایـن مســائل کـه می دونـم سخــته، فایده ای نـداره و مشــکلـی رو حـل نـمی کنـه.

لالـه: نـمی دونـم. چـرا چنـد روزیـه که مثـل قدیم دلـم به درس نـمیره. مثـلاً امـروز صبــح، ساعـت 5/7 بیـدار شـدم. باورت مـیشه؟!

در همیــن حال، صـدای جیــغ و شیـون از واحـد مجـاور به گوش می رسـد. اسـترس عظیـمی وجـودِ شبنم و لالـه را در بر می گیــرد! دخـتری به نـام «فرشــته» با اضـطراب وارد اتـاق می شـود.

شبنم: چی شـده فرشــتـه؟!

فرشــته: (با دلهــره) کمـک کنیـد... نـازی داشت واسـه بیــستمـین بـار کتــابشـو می خـوند که یـه دفعــه از حـال رفت!

شبنم: لابــد به خـودش خیلی سخــت گرفته.

فرشــته: خب، منــم 19 بـار خونـدم. این طـوری نـشدم! زود باشیــد، ببـریـمش دکتـر!

و تمــام ساکنـین آن واحـد، سراسیـمه برای یاری «نــازی» از اتـاق خارج می شـونـد. چـراغ ها خامـوش می شود.

شـب، خوابــگاه پســران، سکــانـس دوم:

در اتـاقی دو پـسر به نـام های «مهـدی» و «آرمــان» دراز کشــیده انـد. مهـدی در حال نصـب برنـامه روی لپ تـاپ و آرمـان مشغــول نوشــتـن مطالبی روی چـند برگـه است. در هـمین حـال، هم واحدی شـان، «میـثــاق» در حـالی که به موبایـلش ور می رود وارد اتــاق می شـود.

میثـــاق: مهـدی... شایـعه شـده فـردا صبــح امتـحان داریـم.

مهـدی: نـه! راســته. امتـحان پایــان تــرمه.

میثــاق: اوخ اوخ! مــن اصـلاً خبـر نـداشـتم. چقـدر زود امتـحانا شـروع شــد.

مهـدی: آره... منــم یه چنـد دقـیقه پیـش فهمـیدم. حالا چیــه مگـه؟! نگـرانی؟ مگـه تو کلاسـتون دختـر نداریـد؟!

میثــاق: مـن و نـگرانی؟ عمــراً!! (بـه آرمــان اشــاره می کنـد) وای وای نیگــاش کـن! چه خرخـونیــه این آقـا آرمـان! ببیــن از روی جـزوه های زیـر قابلمــه چه نـُـتی بـر می داره.

آرمـــان: تـو هم یه چیزی میگــیا! ایـن برگـه های تقـلبه کـه 10 دقیـقــه ی پیـش شـروع به نـوشتـنــش کردم. دختــرای کلاس مـا که مثـل دختـرای شما پایـه نیســتن. اگـه کسی بهت نـرسوند، بایــد یه قوت قلــب داشته باشی یا نـه؟ کار از محکـم کاری...

مـهدی: (همچــنان که در لپ تاپــش سیــر می کنـد) آرمــان جـون... اگه واسـت زحمـتی نیست چنـد تا برگـه واسه مـنم بنـویس. دستـت درست!

در همیـن حــال، صـدای فریـاد و هیاهـویی از واحـد مجـاور بلـند می شود. پسـری به نـام «رضـا» با خوشحـالی وسط اتـاق می پـرد.

میـثــاق: چـت شده؟ رو زمــین بنـد نیـستی!

رضــا: پرسپولیس همین الان دومیشم خورد!

مهـدی: اصلا حواسم نبود. توپ تانک فشفشه پرسپولیسی ابکشه!

و تمــام ساکنیـن آن واحـد، برای دیـدن ادامـه ی مسـابقـه به اتاق مجـاور می شتـابنـد. چراغ هـا روشــن می مانند!

[ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, ] [ 19:55 ] [ mamado roza ] [ ]


بدون شرح!!!(چت)

پسر : سلام.خوبي؟مزاحم نيستم؟
دختر: سلام. خواهش مي کنم.?asl pls
پسر : تهران/وحيد/۲۶ و شما؟
دختر‌: تهران/نازنين/۲۲
پسر: اِ اِ اِ چه اسم قشنگي!اسم مادر بزرگ منم نازنينه.
دختر: مرسي!شما مجردين؟
پسر: بله. شما چي؟ازدواج کردين؟
دختر: نه. منم مجردم. راستي تحصيلاتتون چيه؟
پسر: من فوق ليسانس مديريت از دانشگاه MIT اَمِريکا دارم. شما چي؟
دختر : من فارغ التحصيل رشته گرافيک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.
پسر: wow چه عالي!واقعا از آشناييتون خوشحالم.
دختر : مرسي. منم همين طور. راستي شما کجاي تهران هستين؟
پسر: من بچه تجريشم. شما چي؟


دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجاي تجريش مي شينين؟
پسر: خيابون دربند. شما چي؟
دختر : خيابون دربند؟ کجاي خيابون دربند؟
پسر : خيابون دربند. خيابون...... کوچه......پلاک....شما چي؟
دختر: اسم فاميلي شما چيه؟
پسر: من؟ حسيني! چطور؟
دختر: چي؟وحيد تويي؟ خجالت نمي کشي چت مي کني؟تو که گفتي امروز با زنت مي خواي بري قسطاي عقب مونده خونه رو بدي.!مکانيکي رو ول کردي نشستي چت مي کني؟
پسر : اِ عمه ملوک شمائين؟چرا از اول نگفتين؟راستش! راستش!ديشب مي خواستم بهتون بگم امروز با فريده.... آخه مي دونين...........
دختر : راستش چي؟ حالا آدرس خونه منو به آدماي توي چت ميدي؟مي دونم به فريده چي بگم!
پسر: عمه جان ! تو رو خدا نه! به فريده چيزي نگين!اگه بفهمه پوستمو ميکّنه!عوضش منم به عمو فريبرز چيزي نمي گم!
دختر:‌ او و و و م خب! باشه چيزي بهش نميگم.ديگه اسم فريبرزو نياريا!راستي من بايد برم عمو فريبرزت اومد. باي
پسر: باشه عمه ملوک! باي......

[ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, ] [ 19:45 ] [ mamado roza ] [ ]


ایرونیا اون دنیا(طنز)


طنز ایرونی ها در اون دنیا !

یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون!
به جای لباس و ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون ‘بنز’ و ‘ب ام و’ جایی نمیرن!
اون بوق و کرنای من هم گم شده… یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد!
آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم… امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است!
من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقیه میفروشن.
. خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه، فر زندان من هستند و بهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نیست!
برو یک زنگی به شیطان بزن تا بفهمی درد سر واقعی یعنی چی!!!
جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان… دو سه بار میره روی پیغامگیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بفرمایید؟
جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟ شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه… این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا!
شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو می کنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا می کنن!
تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!… حالا هم که… ای داد!!! آقا نکن! بهت می گم نکن!!!
جبرئیل جان، من برم …. اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن…

[ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ] [ 19:45 ] [ mamado roza ] [ ]


فرهنگ لغت ایرانی(طنز)!!!

فرهنگ لغت طنز ايروني


ادب : يعني كمك به يك خانم زيبا در عبور از خيابان حتي اگر به كمك احتياج نداشته باشد
ازدواج : قمار زندگي است و در قمار معمولا برد با كسي است كه بيشتر تقلب كند
الكل : مايه گرانبهايي كه همه چيز را محفوظ نگاه مي دارد مگر اسرار را
اوراقچي : تنها موجودي كه زنها را بهترين رانندگان دنيا ميداند
ايده آل : شوهري كه بتواند با زنش بهمان دقت و ملايمتي كه در مورد اتومبيل تازه اش دارد رفتار كند
زوج ايده آل : شوهر كر و زن لال
بوسه : تصادفي كه فقط يك سيلي به آدم ضرر مي زند
بيست سالگي : دوراني كه پسر ها دنبال معشوقه مي گردند دختر ها دنبال شوهر
چشم : عضويكه چشم چرانها با آن ارتزاق مي كنند
خسيس : كسي كه وقتي خانه اش آتش مي گيرد براي اينكه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشاني بدود
خوش بين : مردي كه تصور كند وقتي زني پاي تلفن خداحافظي كند گوشي را خواهد گذاشت
دست : عضوي كه در سينما نزد صاحبش بند نمي شود
دوران تجرد : دوراني كه معمولا براي مردها بعد از ازدواج شروع مي شود
رفيق : كسي كه هميشه به شما مقروض است
سوءظن : سعي در دانستن چيزيكه بعدا" انسان آرزو مي كند اي كاش آنرا نمي دانست
سينما : جايي كه پشت سر شما حرف مي زنند
عشق : دردسري كه براي فراموش كردن آن بايد عشق تازه تري پيدا كرد
سرخ پوست : مرد خوشبختي كه وقتي زنش اورا مي بوسد صورتش ماتيكي نمي شود
سنجاق قفلي : تنها قفلي كه بدون كليد باز مي شود
مرد مجرد : كسي كه هنوز عيوبي دارد كه خود نمي داند
معجزه : دختر خانمي كه زنگ آخر جيم شود و به سينما نرود
موش : خانم هايي كه نصفه شب به جيب شوهر هايشان شبيخون مي زنند

[ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ] [ 19:38 ] [ mamado roza ] [ ]


جو گیری یعنی این!!!!

آخر و عاقبت جو گیر شدن بر روی تردمیل
 
عکس هایی خنده دار از آخر جو گیر شدن روی تردمیل! ، www.irannaz.com
 
عکس هایی خنده دار از آخر جو گیر شدن روی تردمیل! ، www.irannaz.com
 
[ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ] [ 19:11 ] [ mamado roza ] [ ]


دنیای زن و شوهر های ایرونی(طنز)

طنز جالب و خواندنی از دنیای زن و شوهر ها
۱- به نظر شما ، چرا ۹۹در صد آقایان از همسرشان می ترسند ؟!
الف ) چون خانوم ها ناخن بلند دارند ولی آقایان ندارند !

ب ) چون خانوم ها کفش پاشنه ۱۵ سانتی دارند ولی آقایان ندارند !

ج ) چون خانوم ها جیغ دلخراش دارند ولی آقایان ندارند !

د ) چون خانوم ها اگر با استفاده از مهمات فوق هم زورشان به شوهرشان نرسد ، فقط کافیست سرشان را از پنجره بیرون کنند و از مردم کمک بخواهند تا ظرف ایکی ثانیه ، 15 مرد قلچماق به طرف شوهرشان حمله ور شوند ، ولی آقایان اگر بمیرند هم کسی به دادشان نمی رسد !

۲- چرا آقایان زمانیکه با همسر خود قصد ورود و یا خروج از دری را دارند ، می گویند خانوم ها مقدمند و اجازه می دهند که اول همسرشان از در عبور کند ؟!

الف ) چون حدس می زنند که پشت در ، یک دره ای ، خندقی ، گودالی ، چیزی باشد !

ب ) چون احتمال می دهند که از لب پنجره بالای در ، یک گلدان سنگی در حال سقوط باشد !

ج ) چون گمان می کنند که پشت در ، یک حیوان درنده و گرسنه باشد !

د ) چون می ترسند که اگر آنها زودتر بروند خانومشان در را پشت سر آنها ببندد و دیگر هم باز نکند !

۳ - شما فکر می کنید که اگر روزی همسر مردی از طبقه شصتم ساختمانی سقوط کند و در طبقه پنجاه و هشتم با دست ، میله ای که از دیوار ساختمان بیرون آمده را بگیرد و در هوا معلق بماند ، این مرد برای نجات همسرش چه اقدامی انجام خواهد داد ؟!

الف ) سریعا با استفاده از اره برقی در صدد جدا نمودن میله از ساختمان بر می آید !

ب ) یک عدد سوسک و یا موش را بر روی دست همسرش می گذارد !

ج ) یک طناب پوسیده را برای بالا کشیدن همسرش به طرف او می اندازد !

د ) با به خطر انداختن جان خودش ، هر طور که شده همسرش را نجات می دهد و سپس اینبار طوری او را هل می دهد که دیگر به هیچ عنوان نتواند دستش را به جایی بند کند !

۴ – چرا معمولا در تصادفات رانندگی ، میزان صدمه ای که به خانوم ها وارد می شود بیشتر از آقایانی است که مشغول رانندگی می باشند ؟!

الف ) چون ۵ دقیقه قبل از وقوع سانحه ، آقا خودش را از خودرو به بیرون پرت کرده است !

ب ) چون قبل از وقوع سانحه ، کمربند ایمنی خانوم دستکاری شده بوده تا عمل نکند !

ج ) چون در اینگونه تصادفات ، راننده حتی الامکان سعی کرده که خودرو اش از سمت راست با خودروی روبرویی برخورد کند !

د ) چون بعد از سانحه مشخص شده که علت تشدید جراحات وارده به خانوم ، مواد محترقه ای بوده که به دلایل نامعلوم توسط فردی ناشناس در زیر صندلی او تعبیه شده بوده تا با کوچکترین ضربه ای منفجر شود !
[ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ] [ 19:5 ] [ mamado roza ] [ ]


درس خوندن ذخترا و پسرا

دخترها: 

بعضي از اونا واقعاً مي خونند وقتي ميرن سر كتاب تا يكي دو ساعت ديگه كلشونو از كتاب بر نمي دارند . عادت دارند زير مطالب كتاب خط بكشند كه بعدا بخونند

 بعضي هاشون هم كه مثلا درس مي خونند كتاب جلوشونه چشمشون هم روي كتابه ولي حواسشون يه جاي ديگست ...

يه عده اي هم هستند كه به بهونه اينكه مشكل دارن زنگ ميزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود يك ساعت و اندي به طوري كه اشك و دود تلفن در مياد براي هم قصه بي بي چساره تعريف مي كنند.


  و اما پسر ها:

يا درس نمي خونند يا وقتي مي خواند بخونند بايد حسش بياد. وقتي حسش مياد كه شب امتحانه ...

 يه كم كه درس  خوندند يه موردي پيش مياد و بهش خيره مي شوند

و به يه چيزي فكر مي كنند بعد انگار كه درس خوندند بلند ميشند ميرن استراحت مي كنند بعد از يك ساعت استراحت دوباره ميرند ميشينند فكر مي كنند . وقتي فكرشون تموم شد كتاب را ورق ميزنند يه كم براندازش ميكنند وزنش مي كنند استخاره مي كنند براي خودشون تقسيمش مي كنند ميگند تا ساعت فلان اينقدر مي خونم تا ساعت فلان اينقدر بعد ميرن استراحت كنند . حين استراحت حسشون  تموم ميشه

حال ندارند برند  بخونند ولي چون مي دونند فردا امتحان دارند پا ميشند ميرند سر كتابشون.

همينجور كه مي خونند هيچي حاليشون نيست چون جاي ديگه فكر مي كنند(لازم به ذكر است كه هيچ وقت در هيچ موقعيتي فكر نمي كنند فقط موقع درس خوندن فكرشون مياد) بعد از نيم ساعت دوباره ميرن استراحت، بعد سه ربع استراحت مي بينند خيلي دير شده .دوباره ميرنند درس بخونند اين بار مي خونند يه چيزايي هم ياد ميگيرند ولي چيزايي كه ياد نمي گيرند را ميذارند كه فردا از دوستاش بپرسند يه كم به معلمشون فحش ميدند مي گند اينارو درس نداده . خلاصه آخرش نميرسند كتاب را تموم كنند فردا ميرند ميبينند كه دوستاشون يه چيزايي مي گند كه تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد ميشه اونايي هم كه خونده بودند يادشون ميره به همين سادگي

[ یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:, ] [ 14:37 ] [ mamado roza ] [ ]


دیدگاه دختر پسرا از زندگی اجتماعی(طنز)

پسرها و ديدگاهشون از زندگي اجتماعي در سنين مختلف
سن 14 سالگي : تازه توي اين سن، هر رو از بر تشخيص ميدن . اول بدبختي
سن 15 سالگي : ياد مي گيرن که توي خيابون به مردم نگاه کنن ... از قيافه خودشون بدشون مي ياد
سن 16 سالگي : توي اين سن اصولا راه نميرن، تکنو مي زنن ... حرف هم نمي زنن ، داد مي زنن ... با راکت تنيس هم گيتار مي زنن
سن 17 سالگي : يه کمي مثلا آدم ميشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند مي خونن ... يادش به خير اون روزها که تکنو نبود راک ن رول مي خوندن
سن 18 سالگي : هر کي رو مي بينن تا پس فردا عاشقش ميشن ... آخ آخ ...آهنگ هاي داريوش مثل چسب دو قلو بهشون مي چسبه
سن 19 سالگي : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تيز ميشن ... ابي گوش ميدن
سن 20 سالگي : از همه شون رو دست مي خورن ...ستار گوش ميدن که نفهمن چي شده
سن 21 سالگي : زندگي رو چيزي غير از
این بچه بازيها مي بينن ... مثلا عاقل مي شن
سن 22 سالگي : نه مي فهمن که زندگي همش عشقه ... دنبال يه آدم حسابي مي گردن
سن 23 سالگي : يکي رو پيدا ميکنن اما مرموز ميشن ... ديدشون عوض مي شه
سن 24 سالگي : نه... اون با يه نفر ديگه هم دوسته ...اصلا لياقت عشق منو نداشت
سن 25 سالگي : عشق سيخي چند؟ ... طرف بايد باباش پولدار باشه... حالا خوشگل هم باشه بد نيست
سن 26 سالگي : اين يکي ديگه همونيه که همهء عمر مي خواستم ... افتخار ميدين غلامتون باشم ؟
سن 27 سالگي : آخيش
سن 28 سالگي : کاش قلم پام مي شکست و خواستگاري تو نميومدم



دختر هاو ديدگاهشون از زندگي اجتماعي در سنين مختلف



سن 14 سالگي : تا پارسال هر کي بهشون مي گفت چطوري؟ ميگفتن ... خوبم مرسي ... حالا ميگن مرسي خوبم
سن 15 سالگي : هر کي بهشون بگه سلام ... ميگن عليک سلام ... نقاشيشون بهتر ميشه » بتونه کاري و رنگ آميزي
سن 16 سالگي : يعني يه عاشق واقعيند ... فردا صبح هم ميخوان خودکشي کنن ... شوخي هم ندارن
سن 17 سالگي : نشستن و اشک مي ريزن ... بهشون بي وفايي شده ... کوران حوادث
سن 18 سالگي : ديگه اصلا عشق بي عشق ... توي خيابون جلوي پاشون رو هم نگاه نمي کنن
سن 19 سالگي : از بي توجهي يه نفر رنج مي برن ... فکر مي کنن اون يه آدم به تمام معناست
سن 20 سالگي : نه , نه ... اون منو نمي خواست آخرش منو يه کور و کچلي مي گيره ... مي دونم
سن 21 سالگي : فقط سن 27-28 سالگي قصد ازدواج دارن ، فقط
سن 22 سالگي : خوش تيپ باشه ، پولدار باشه ، تحصيلکرده باشه ، قد بلند باشه ، خوش لباس باشه ... آخ که چي نباشه
سن 23 سالگي : همهء خواستگارا رو رد مي کنن
سن 24 سالگي : زياد مهم نيست که چه ريختييه يا چقدر پول داره ، فقط شجاع باشه ، ما رو به اون چيزي که نرسيديم برسونه
سن 25 سالگي : اااااااه ، پس چرا ديگه هيچکي نمي ياد... هر کن ميخواد باشه ، باشه
سن 26 سالگي : يه نفر مي ياد ، همين خوبه ، بله
سن 27 سالگي : آخيش
سن 28 سالگي : کاش قلم پات مي شکست و خواستگاري من نميومدي

[ یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:, ] [ 14:30 ] [ mamado roza ] [ ]


عجیب ترین چهره های جانی دپ

[ یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:The Imaginarium of Doctor Parnassus, ] [ 10:23 ] [ mamado roza ] [ ]


رابطه طول انگشت و خصوصیات جسمی و روانی فرد!!!!!!! (حتما بخون)

رابطه طول انگشت و خصوصیات جسمی و روانی
روانشناسی مغز شما زنانه است یا مردانه

تحقيقات- همشهری آنلاین:
پسران دارای انگشت انگشتری درازتر از انگشت اشاره سریع‌تر می‌دوند و البته قضیه به این جا ختم نمی‌شود.
نسبت طول انگشتان دست به هم با مجموعه‌ای از خصوصیات مثبت و منفی از باروری و آسیب‌پذیری نسبت به برخی بیماری‌ها تا نمرات امتحانی و صفات شخصیتی ارتباط داده شده است.
پژوهشگران می‌گویند قرارگیری در معرض تستوسترون در رحم زمینه‌ساز این افرایش سرعت دویدن در پسران و نسبت طول انگشتان دست به هم است.
دانشمندان 241 پسر در سنین 10 تا 17 را در یک مسابقه استعدادسنجی در قطر مورد بررسی قرار دادند. بر اساس مقاله‌ای که این پژوهشگران در دیلی‌تلگراف منتشر کرده‌اند،‌ پسرهایی که انگشت انگشتری درازتری داشتند، ‌در همه مراحل مسابقه 50 متر سرعت امتیازهای بالاتری گرفتند.
جان مانینگ، پژوهشگر دانشگاه ساوث‌همپتون که سرپرست این پژوهش بوده است، در مورد نتایج آن گفت: "مزیتی که این پسرها داشتند به سرعت پس از شروع مسابقات دو سرعت خود را نشان داد و در مراحل بعدی مسابقه نیز تداوم یافت."
پژوهش‌های قبلی نشان داده‌اند:
طول انگشت می‌تواند احتمال بروز پرخاشگری را در مردان (و نه زنان)‌ نشان دهد.
بچه‌هایی که انگشت انگشتری درازتری دارند در آزمون‌های ریاضی نمرات بالاتری نسبت به آزمون‌های ادبی و شفاهی به دست می‌آورند‌، در حالیکه بچه‌هایی که انگشت اشاره بلندتری دارند، برعکس در آزمون‌های شفاهی یا خواند و نوشتن نمرات بالاتری از آزمون‌های ریاضی به دست می‌آورند.
بر اساس یک بررسی که نتایج آن در سال گذشته در "جورنال آرتریت و روماتیسم" منتشر شد،‌افرادی که انگشت انگشتری‌ طولانی‌تر از انگشت اشاره دارند، بیشتر در معرض آرتروز (استئوآرتریت)‌ قرار می‌گیرند.
اما قضیه به طول انگشت‌ها ختم نمی‌شود.
یک بررسی در سال 2004 که نتایج آن در "جورنال زیست‌شناسی آمریکا" منتشر شد نشان داد که هر چه برخی از بخش‌های جفتی بدن نامتقارن‌تر باشند – مثلا یک گوش یا یا پنجه پا از دیگری بزرگتر باشد- احتمال بیشتری دارد که آن شخص در هنگام تحریک‌شدن علائم پرخاشگری را از خود نشان دهد.
زینپ بندرلیوگلو از دانشگاه ایالتی اوهایو در این باره می‌گوید:‌ "عوامل استرس‌زا در حین بارداری – مانند عدم رعایت بهداشت یا سیگار- به عدم تقارن بخش‌های بدن منجر می‌شوند. همین عوامل استرس‌زا بر رشد دستگاه عصبی مرکزی، که تکانه‌های روانی و پرخاشگری را کنترل می‌کند، تاثیر می‌گذارند. "
او می‌افزاید‌: "گرچه عدم تقارن بخش‌های بدن علت پرخاشگری نیست، اما این دو خصوصیت تحت تاثیر عوامل مشابهی در حین بارداری هستند."
خلاصه اینکه برخی از صفات جسمی و روانی شما ممکن است،‌حتی پیش از آنکه به دنیا آمده باشید، تعیین شده باشد.
یک پژوهش بر روی موش‌ها که در نتایج آن در جورنال PLoS ONE در سپتامبر 2008 منتشر شد،‌ بیانگر آن است که حتی انگیزه برای ورزش ممکن است به استرسی که به جنین در رحم مادر وارد می‌شود – که نسبت طول انگشتان دست پس از تولد می‌تواند شاخص اندازه‌گیری آن باشد- ارتباط داشته باشد.
پیتر هارد، استاد روانشناسی دانشگاه آلبرتا و یکی از پژوهشگران ارشد در این بررسی گفت:‌"این پژوهش پیوند --یا رابطه‌ای- را میان مغز،‌رفتار و صفات شخصیتی و شکل دست نشان می‌دهد. این پژوهش موید این نظر است که جنبه‌های شخصیت یک فرد - در مورد این پژوهش میل به فعالیت جسمی - در مراحل ابتدایی حیات تثبیت می‌شوند."

[ جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:52 ] [ mamado roza ] [ ]


اسمت چه رنگیه و خصوصیاتت چیه.

به گفته ی روانشناسان همه ما به نحوی تحت تاثیر رنگها هستیم و به عبارت دیگر ( خود ) واقعی مان را با این رنگها نشان می دهیم. برای اسم هر فرد رنگ مخصوصی وجود دارد. که می‌تواند بر زندگی او تاثیر بگذارد.جالب است نه؟! اینکه شما بدانید برای اسمتان رنگ مخصوصی وجود دارد و می‌توانید راز شخصیتی خود را از لا به لای آن دریابید! باید بسیار جالب و هیجان انگیز باشد.پس به موارد زیر به ترتیب ذکر شده کاملا توجه کنید:

 

رنگهای هماهنگ با ارقام و حروف عبارتند از :

 

قرمز:     1       ش      ج     س      الف

نارنجی:‌ ‌‌‌2        ت      ث      ک       ب

زرد:      3        ی       ل     ص      ض

سبز:    ‌4        و       م       د        ژ

آبی:     5        چ       ن      ط       ظ

نیلی:   6        ح       خ       ف      -

بنفش:  7       ع       پ       غ       -

صورتی: 8       ز       ق        ه       -

طلایی: 9        ر       ذ        گ      -

 

برای اینکه با چگونگی موضوع آشنا شوید یک مثال می‌آوریم بدین شکل که اسم و فامیل خودرا روی برگه کاغذی می‌نویسید و بر اساس حروف و اعداد ذکر شده برای هر کدام،به رنگ مربوطه دست پیدا می‌کنید.

مثال : لیلا جلالی

ل3  ی3   ل3   الف1  ج1  ل3  الف1  ل3  ی3

سپس اعداد را با هم جمع می‌کنیم:

21=3+3+1+3+1+1+3+3+3

باز هم دو عدد را با هم جمع می‌کنیم:

3=1+2 عدد 3 مربوط به رنگ زرد است.

حال میتوانید مشخصات خود را بخوانید.

صورتی

دارای قدرت جسمی بالایی هستید بخاطر اراده ی بالایی که دارید میتوانید رویاهایتان را به راحتی به واقعیت تبدیل کنید. با مسئولیت ها به راحتی کنار می‌آیید و می‌توانید دیگران را در حل مشکلاتشان راهنمایی کنید.از نظر عاطفی فردی قوی و عمیق هستید.صمیمیت بیش از اندازه با دیگران سخت است.

 

قرمز

بسیار جاه طلب بوده و گاهی برای رسیدن به اهداف خود ممکن است از دیگران هم مایه بگذارید. قرمز رنگ حیات و جسارت است.همیشه تلاش دارید که آشکارا به فعالیت بپردازید و مورد توجه قرار بگیرید.بسیار خونگرم هستید و بسادگی تحریک می‌شوید. ممکن است در اوج شادی نیز ناگهان و با کوچکترین بهانه ای اخمهایتان در هم رفته و به لاک خود فرو بروید.باید سعی کنید که از انرژی فوق العاده تان در جهت مثبت استفاده کنید.

 

 

زرد

بسیار تیز هوش هستید.شخصیتی بسیار خوش بین و فعال دارید. هرگز در ابراز آنچه می‌خواهید بر زبان بیاورید کم نمی آورید.بخاطر زنده دلی ابتکار و مستعد بودنتان در بر قراری ارتباطی خوب با دیگران همیشه دور و برتان پر از دوستان مختلف خواهد بود.با وجودی که روحیه ی بسیار شادی دارید هرگز احساس رضایت نخواهید کرد مگر اینکه شادیهایتان را با دیگران تقسیم کنید.تنها ایرادی که ممکن است داشته باشید قدرت تخیل و تجسم بیش از اندازه تان است که گاهی شمارا در خود غرق می کند!اگر نتوانید انرژی و توانتان را در مسیر درستی هدایت کنید در آخرخواهید دید بیشتر کارهایی که با هدفی مشخص شروع کرده اید ناتمام مانده اند.

 

طلایی

در هر چیزی فقط حد بالای آن می تواند رضایت خاطر شمارا بر آورده کند. از طرف دیگر رفتار و کلامتان چنان جذابیتی دارد که به ندرت ممکن است کسی با شما آشنا شود ولی شیفته تان نشود. دانش و آگاهی شما نسبت به زندگی غیر قابل توصیف است. به هر چیزی با خوش بینی زیاد نگاه می کنید. می توانید معلم خوبی باشید و تمام تجربیاتتان را به دیگران نیز انتقال دهید.شرایط منفی را می توانید به بهترین موقعیت ها تبدیل کنید.

 

نیلی

زندگی شما بیشتر به زندگی عارفان شباهت دارد. با عشق و علاقه ای که به پاکی و زیبایی های دنیا دارید می‌توانید توان و شادی فوق العاده ای به افراد افسرده ببخشید .علاوه بر روحیه و شخصیت نوع دوست و انسان پروری که دارید ازیک حس ششم بسیار قوی برخوردارید که از این طریق نیز می‌توانید براحتی از مشکلات مردم با خبر شوید.

 

سبز

برای شما خیلی مهم است که برنامه روزانه داشته باشید.نظم و انضباط برایتان اهمیت زیادی دارد.بندرت ممکن است زنگیتان آشفته و بی هدف باشد. دیگران اغلب برای گرفتن راهنماییهای جدی نزد شما می‌آیند.برای حل مشکلات دیگران بشدت حرص می‌خورید.تکامل شخصیتی برایتان بسیار حائض اهمیت است و برای وسعت بخشیدن به دانش خود هرگز از آموختن دست بر نمی‌دارید. ترجیح می‌دهید بجای از شاخه ای به شاخه ی دیگر پریدن روی هدف ثابتی به فعالیت بپردازید.

 

بنفش

عاشق کند و کاو و جستجو در عمق هر پدیده هستید و شاید هم به همین دلیل عشق به علوم ماوراء الطبیعه در شما به حد کافی رشد کرده است.این باعث شده به رشته هایی چون فلسفه روی آورید هیچ اتفاقی را به راحتی قبول نمی‌کنید. مگر آنکه خودتان آنرا شخصا تجربه کرده باشید .برای حل مشکلات نیز راه حل را در درون خود می جویید. عاشق تنهایی هستید و هماهنگ شدن با دیگران کمی برایتان مشکل است.

 

آبی

به احتمال قوی دیگران شما را شخصی بدون تعارف و غیر تشریفاتی می‌دانند و شاید هم به همین دلیل برایشان جالب توجه هستید.آزادی برایتان ارزش زیادی دارد و هرگز نمی‌توانید در محیطی کار کنید که به شما تحکم شود و یا زیر نظر قرار دارید. اگر این همه دنبال تنوع هستید به این دلیل است که اعتقاد زیادی به حقیقت دارید وبرای همین زندگی با تمام مشکلات و سختی هایش برای شما ارزشی فوق العاده دارد.

 

نارنجی

شوخ طبعی و بذله گویی بخصوصی را که به ارث برده اید باعث شده محبوب دیگران باشید.دیگران از بودن با شما لذت برده و انرژی مثبت میگیرند.سعی می‌کنید همیشه لیوان را از نیمه پر آن ببینید و با بذله گویی خاص خود محیط را برای انجام کاری مثبت فراهم سازید. آماده کمک به دیگران هستید . رنگین کمان زندگی تان را دوست دارید تا زندگی را برای دیگران نیز زیباتر نمایید.

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 23:30 ] [ mamado roza ] [ ]


5 تا سوال که زنها نباید از مرد ها بپرسن!!!!!

پنج سوال مهم در زندگی زناشویی
بر اساس یه تحقیق، ۵ سوال وجود داره که زنها بهتره از مردها نپرسند!
چون اگه جوابهاشون مبنی بر حقیقت داده بشه شر به پا میشه!!...
 
این ۵ سوال عبارتند از
به چی فکر می کنی؟...
آیا دوستم داری؟...
آیا من چاقم؟...
به نظر تو ، اون دختره از من خوشگلتره؟...
اگه من بمیرم تو چیکار می کنی؟
برای مثال:
 
-به چی فکر می‌کنی؟
جواب مورد نظر برای این سوال اینه: “عزیزم! از اینکه به فکر فرو رفته بودم متاسفم! داشتم به این فکر می‌کردم که تو چقدر زن خوب و دوست داشتنی و متفکر و با شعور و زیبایی هستی و من چقدر خوشبختم که با تو زندگی می کنم.“... البته این جواب هیچ ربطی به موضوع مورد فکر مرد نداره! چون مرد داشته به یکی از موارد زیر فکر می‌کرده:
الف) فوتبال
ب) بسکتبال
ج) چقدر تو چاقی!
د) چقدر اون دختره از تو خوشگلتره!
ه) اگه تو بمیری پول بیمه ات رو چطوری خرج کنم؟
یه مرد در سال ۱۹۷۳ بهترین جواب رو به این سوال داده... اون گفته: “اگه می خواستم تو هم بدونی به جای فکر کردن، درباره‌ش حرف می‌زدم!“...
 
-آیا دوستم داری؟
جواب مورد نظر این سوال “بله“ است! و مردهایی که محتاط‌ترند می‌تونن بگن: “بله عزیزم!“... و جوابهای اشتباه عبارتند از:
الف) فکر کنم اینطور باشه!
ب) اگه بگم بله، احساس بهتری پیدا می‌کنی؟
ج) بستگی داره که منظورت از دوست داشتن چی باشه!
د) مگه مهمه؟!
ه) کی؟... من؟!
 
-آیا من چاقم؟
واکنش صحیح و مردانه نسبت به این سوال اینه که با اعتماد به نفس و تاکید بگین “نه! البته که نه!“ و به سرعت اتاق رو ترک کنین!... جوابهای اشتباه اینها هستند:
الف) نمی‌تونم بگم چاقی... اما لاغر هم نیستی!
ب) نسبت به چه کسی؟!
ج) یه کمی اضافه وزن بهت میاد!
د) من چاق‌تر از تو هم دیدم!
ه) ممکنه سوالت رو تکرار کنی؟ داشتم به بیمه‌ات فکر می‌کردم!
 
-به نظر تو، اون دختره از من خوشگلتره؟
“اون دختره“ در اینجا می‌تونه یه دوست قبلی یا یه عابر که از فرط زل زدن به اون تصادف کردین و یا هنرپیشه یه فیلم باشه... در هر حال جواب درست اینه که: “نه! تو خوشگلتری!“... جوابهای غلط عبارتند از:
الف) خوشگلتر که نه... اما به نحو دیگه‌ای خوشگله!
ب) نمی‌دونم اینجور موارد رو چطوری می‌سنجند!
ج) بله! اما مطمئنم تو شخصیت بهتری داری!
د) فقط از این بابت که اون جوونتر از توست!
ه) ممکنه سوالت رو تکرار کنی؟ داشتم راجع به رژیم لاغریت فکر می‌کردم!
 
-اگه من بمیرم تو چیکار می‌کنی؟
جواب صحیح: “آه عزیزترینم! در حادثه اجتناب ناپذیر فقدان تو، زندگی برام متوقف میشه و ترجیح میدم خودمو زیر چرخ اولین کامیونی که رد میشه بندازم!“... این سوال، همونطور که توی گفتگوی زیر می‌بینین، ممکنه از سوالهای دیگه طوفانی‌تر باشه!...
زن: عزیزم... اگه من بمیرم تو چیکار می‌کنی؟
مرد: عزیزم! چرا این سوالو می‌پرسی؟ این سوال منو نگران می‌کنه!
زن: آیا دوباره ازدواج می کنی؟
مرد: البته که نه عزیزم!
زن: مگه دوست نداری متاهل باشی؟
مرد: معلومه که دوست دارم!
زن: پس چرا دوباره ازدواج نمی‌کنی؟
مرد: خیلی خب! ازدواج می‌کنم!
زن (با لحن رنجیده): پس ازدواج می‌کنی؟
مرد: بله!
زن (بعد از مدتی سکوت): آیا باهاش توی همین خونه زندگی می‌کنی؟
مرد: خب بله! فکر کنم همین کار رو بکنم!
زن (با ناراحتی): بهش اجازه میدی لباسهای منو بپوشه؟
مرد: اگه اینطور بخواد خب بله!
زن (با سردی): واقعا“؟ لابد عکسهای منو هم می‌کنی و عکسهای اونو به دیوار می‌زنی!
مرد: بله! این کار به نظرم کار درستی میاد!
زن (در حالی که این پا و اون پا می کنه): پس اینطور... حتما“ بهش اجازه میدی با چوب گلف من هم بازی کنه!
مرد: البته که نه عزیزم! چون اون چپ دسته!!!

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 23:14 ] [ mamado roza ] [ ]


دختر بودن یعنی چی؟؟؟؟؟؟!!!!!!

دختر بودن يعني كله قند و لي لي لي لي ...

دختر بودن يعني الگوي خياطي وسط مجله هاي درپيت

دختر بودن يعني هموني باشي كه مادر و خاله وعمه ت هستن

دختر بودن يعني " دخترو رو چه به رانندگي ؟ "

دختر بودن يعني " شنيدي شوهر سيمين واسه ش يه سرويس طلا خريده 12 ميليون ؟"

دختر بودن يعني بايد فيلم مورد علاقه تو ول كني پاشي چايي بريزي

دختر بودن يعني نخواستن و خواسته شدن

دختر بودن يعني حق هر چيزي رو فقط وقتي داري كه تو عقدنامه نوشته باشه

دختر بودن يعني "ببخشيد ميشه جزوه تونو ببينم ؟"

دختر بودن يعني " به به خانوم خوشگل....هزار ماشالااااااا"

دختربودن يعني " برو تو ، دم در واي نستا"

دختر بودن يعني لباست 4 متر و نيم پارچه ببره كه آقايون به گناه نيفتن

دختر بودن يعني "خوب به سلامتي ليسانس هم كه گرفتي ديگه بايد شوهرت بديم"

دختر بودن يعني "كجا داري ميري؟"

دختر بودن يعني " تو نميخواد بري اونجا ، من خودم ميرم "

دختر بودن يعني "كي بود بهت زنگ زد؟! با كي حرف ميزدي؟"

دختر بودن يعني اجازه گرفتن واسه هرچي ، حتي نفس كشيدن...

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 23:11 ] [ mamado roza ] [ ]


عید

 

سال نو میشود زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند

و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره…من…تو…ما…

کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟…

زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و

چون همیشه امیدوار وسال نومبارک…

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:سال نو مبارک, ] [ 16:51 ] [ mamado roza ] [ ]


مزایا و معایب دختر بودن!!!!!!(طنز)

دختر بودن یعنی تمام عمر پای آینه بودن!

دختر بودن یعنی پنکک زدن به جای صورت شستن!

دختر بودن یعنی كله قند و لی لی لی لی ...

دختر بودن یعنی پس این چایی چی شد؟؟!

دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت

دختر بودن یعنی همونی باشی كه مادر و خاله و عمه ت هستن

دختر بودن یعنی انتظار خاستگار مایه دار!

دختر بودن یعنی چرا خونه اونقد کثیفه ؟؟!

دختر بودن یعنی دختر و چه به رانندگی؟ تو باید ماشین ظرفشویی برونی !

دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول كنی پاشی چایی بریزی!

دختر بودن یعنی نخواستن و خواسته شدن!

دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری كه تو عقدنامه نوشته باشه!

دختر بودن یعنی شنیدی شوهر سیمین واسه ش یه سرویس طلا خریده 12 میلیون؟

دختر بودن یعنی ببخشید میشه جزوه تونو ببینم؟!

دختر بودن یعنی به به خانوم خوشگل....هزار ماشالااااااا...

دختر بودن یعنی برو تو ، دم در وای نستا!

دختر بودن یعنی لباست 4 متر و نیم پارچه ببره!

دختر بودن یعنی خوب به سلامتی لیسانس هم كه گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم!

دختر بودن یعنی كجا داری میری؟!

دختر بودن یعنی تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم!

دختر بودن یعنی كی بود بهت زنگ زد؟! با كی حرف میزدی؟! گوشیت و بده ببینم !

دختر بودن یعنی خیلی خودسر شدی!

دختر بودن یعنی اول ناموس پدر و برادر بعد هم ناموس شوهر !

دختر بودن یعنی با لباس سفید اومدن با کفن رفتن !

دختر بودن یعنی چون پیر شدم میخواد طلاقم بده رفته صیغه کرده !

دختر بودن یعنی فقط میتونی معشوق باشی..عاشق شدن هرگز !

دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس كشیدن !!

دختر بودن یعنی وا یعنی چی کتکت میزنه مگه کم تو خونه از بابات خوردی..برو سر خونه زندگیت..مردم حرف در نیارن !!! ...

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:48 ] [ mamado roza ] [ ]


دختر پسرا نمیتونن.......!!!!!!!!

دخترها نمی‌توانند

1- با داشتن دماغی تیر کمونی یا عقابی متالیک به جراح مراجه نکنند!
2- با دیدن یکی از خودشون خوش تیپ‌تر، میگرن نگیرن و از زور ناراحتی غش نکنند!
3- با داشتن قدی کوتاه کفش پاشنه 60 سانتی نپوشند و احساس قد بلندی نکنند!
4- روزی 24 ساعت با تلفن حرف نزنند!
5- روزی 30-40 هزار تومان آت و اشغال نخرند!
6- از مهمونی و عروسی و برای هم خالی نبندند و با خالی‌بندی لایه اوزون رو جر ندهند!
7- با یه دماغ عمل کرده احساس خوشگلی نکنند و فکر نکنند که مادر زادی همینجوری بودن!
8- مطالب چرت و پرت این قسمت رو بخونند و از عصبانیت سکته نکنند!


پسرها نمی‌توانند

1- با داشتن هیکلی ضایع تیشرت تنگ نپوشند و فیگور نگیرند!
2- از کلاس پنجم دبستان صورتشون رو سه تیغه نکنند و after shave نزنند!
3- پس از یافتن اولین مو در پشت لب احساس مردانگی نکنند و به فکر ازدواج نیفتند!
4- در مهمانیها و محافل خانوادگی احساس با مزگی نکنند و چرت و پرت نگویند!
5- ادعای با مرامی و با معرفتی و با وفایی و غیره نکنند!
6- کت و شلوار صورتی با بلوز زرد نپوشند و کراوات قهوه‌ای نزنند!
7- احساس با غیرتی نکنند و راه به راه به آبجی کوچیکه گیر ندهند!
8- از 9 سالگی پشت ماشین باباشون نشینند و پدر ماشین رو در نیارند!
9- مطالب چرت و پرت نگند و از خودشون تعریف نکنند .

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:24 ] [ mamado roza ] [ ]


تاریخچه ی تقلب و روش های آن

گویند: «تقلب مفهومی است بس اساسی» به طوری که شاعر میگوید:
تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را
تاریخچه ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار تن لش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه ی کودکان فلک بخت مکتب بود. لیک حسن از روی گشادی، چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر، دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زده شد. البته این تقلب با روش های فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفند های کنونی) صورت گرفت. بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود.
زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلب های رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را می شود نام برد.

حال روش هایی از تقلب در امتحانات را به نظرتان می رسانیم:

١- روش های نوشتاری:

1- نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش و... 
2- نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دختر جلویی و...
3- نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه و...
4- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در سوراخ های مختلفی از جمله درون خودکار ، دماغ، دهن، فک پایین، دریچه ی آئورت و ...

٢- روش های با کلاسی:

1- استفاده از ماشین حسابهای مهندسی
2- استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس

٣- روش های جوادی:

1- خر نمودن یک فقره بچه خرخون 
2- خم کردن سر به روی ورقه ی طرف به صورت تابلو.
3- روش بویایی:خودتان ماسک بزنین و یک بوی گند از خودتان در بکنین تا مراقب، جرات نزدیک شدن به شما را نکند.
4- روش شیمیایی:بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید.

توجه:

اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد.
 
اگر شما هم روش هی جالبی دارید با ما در نظرات خصوصی در میان بگذارید .

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:23 ] [ mamado roza ] [ ]


آخرین کلمات افراد مختلف قبل از مرگ!!!!!!!!!

آخرین کلمات یک الکتریسین : خوب حالا روشنش کن...
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره...
آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟


 

آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه ام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه...
آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره...
آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد...
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...
آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟
آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد...
آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟
آخرین کلمات یک خونآشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!
آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!
آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرین کلمات یک دوچرخه سوار : نخیر تقدم با منه!
آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده ام!
آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟...
آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره...
آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم...
آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم...
آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه اش سه نفرند...
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
آخرین کلمات یک کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است...
آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضه ی شلیک کردن نداری...
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بی خطره...
آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرین کلمات یک ملوان: من چه می دونستم که باید شنا بلد باشم؟
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...
آخرین کلمات یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک : گفتی تا چند بشمرم؟

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:4 ] [ mamado roza ] [ ]


عکسای باحال و جالب سری 3

اینم سری سوم عکسا.

خودمون آپلود نکردیم لینکشو گذاشتیم.

iran-world-picture-news.persianblog.ir/tag/%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A8

این یکی خیلییییییییییییییییی عکس باحاله.

[ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ] [ 22:3 ] [ mamado roza ] [ ]


غضیه ی گروگان گیری دکتر احمدی نژاد.(طنز)

توجه:این مطلب فقط جهت شوخی و خنده است.

حسین آقا داشته میرفته قم . وقتی میرسه سر بزرگراه قم ؛ می بینه راه بندونه و ماشینا تکون نمی خورن .
همینطور که پشت فرمون نشسته بود و به زمین و زمون ناسزا میگفت ؛ می بینه که یه آقایی میاد طرفش .
شیشه ماشینو پایین میکشه و میگه : داداش ! چی خبر شده ؟؟چرا راه بندونه ؟؟
آقاهه میگه : والله یه گروه تروریستی احمدی نژاد رو گروگان گرفتن و میگن اگه پونصد میلیون تومن ندین ؛ بنزین میریزن رو اینا و آتیش شون میزنن !!
حسین آقا میگه : خب ؟
آقاهه میگه : ما داریم از راننده هایی که اینجا گیر افتادن کمک میگیریم بلکه بتونیم این مشکلو حلش کنیم .
حسین آقا میگه : هر راننده ای بطور متوسط چقد داده ؟؟
آقاهه سرش رو میخارونه و میگه : هر کدوم شون حدود یه لیتر بنزین دادن !!!!

[ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:44 ] [ mamado roza ] [ ]


معماهای جالب

سلام به دوستان عزیز چند معما جالب و سرگرم کننده رو در زیر قرار دادیم که بعضی از اونها ممکنه قدیمی باشند ولی امیدوارم از حل اونها لذت ببرید

یه چیز دیگه جواب معما ها در ادامه مطلب است.

1

فرض کنید در جایی گرفتار شده اید به شما میگویند یك جمله بگو اگر راست باشد كباب خواهی شد و اگر دروغ باشد آب پز خواهی شد .چه جمله ای خواهید گفت؟

2

به جای هر یك از حروف چه عددی قرار دهیم تا عمل تساوی برقرار باشد؟

Dcba=4*abcd

3

در دو اتاق مجزا در یکی سه لامپ 100 و 200 و 300 واتی در کنار هم وجود داره و در دیگری سه کلید که هر کدام از کلیدها مربوط به یک لامپ است ولی ترتیب کلیدها مشخص نیست چگونه میتوان با یک بار رفتن به اتاق لامپها ترتیب کلیدها را مشخص کرد ؟ در ضمن هیچ وسیله ای و هیچکس همراه شما و در اتاقها نیست .

4

10 كیسه داریم . در هر كیسه 10 مهره است . همه مهره ها 10 گرمی هستند . فقط یكی از كیسه ها حاوی مهره های 9 گرمی است . با یك ترازو و فقط با یكبار وزن كردن چگونه می توان كیسه ای كه مهره هایش 9 گرمی است را تشخیص داد؟

5

یک شخص  کر و لال میخواهد مسواک بخرد. با در آوردن ادای مسواک زدن،  خواسته‌اش را به فروشنده می فهماند و موفق به خرید مسواک میشود. در همین حال شخص کوری وارد مغازه شده و میخواهد عینک آفتابی بخرد او چگونه باید فروشنده را متوجه منظور خود کند؟

6

در یک کیسه تعدادی گوی داریم اگر 2 تا 2 برداریم یکی اضافه میماند. 3 تا 3 برداریم یکی اضافه میماند4 تا 4 برداریم یکی اضافه میماند5 تا 5 برداریم یکی اضافه میماند6 تا 6 برداریم یکی اضافه میماند ولی اگر 7 تا 7 برداریم چیزی اضافه نمی ماند چند گوی در کیسه وجود داشته است ؟

7

در اعداد رومی X نشانه عدد 10 و حرف  Iنشانه عدد 1 است ،اگر I پهلوی راست X نوشته شود به معنیه 1+10 ،و اگر i پهلوی چپ X نوشته شود به معنی 1- 10 است ،اکنون اگر  رابطه ی :   XI +I=X   بنویسید به معنی   10=1+11 نادرست است ، بدون دست کاری در نوشته چه عملی می توان انجام داد تا این رابطه درست باشد؟

8

دو فیتیله داریم که هر کدام در 1 ساعت میسوزند اندازه و پهنای هر کدام با هم فرق می کند در کل یکی کوتاه تر و یکی بلندتر هستند چگونه می توان با آنها 45 دقیقه را اندازه گرفت؟

نکته :

از تقسیم کردن فیتیله ها نمیتوان استفاده کرد زیرا ممکن است یک چهارم یک فیتیله در 50 دقیقه بسوزد و بقیه آن که سه چهارم آن می باشد فقط در 10 دقیقه  یا بلعکس

9

چه تعداد از هر نوع حیوان به داخل کشتی موسی برده شد ؟

10

شیب یک طرف پشت بام شیروانی شکلی ، شصت درجه است و طرف دیگر 30 درجه است . خروسی روی این پشت بام تخم گذاشته است . تخم به کدام سمت پرت می شود ؟

11

فرض کنید راننده یک اتوبوس هستید مقصد اتوبوس از  مشهد به شیراز است تعداد مسافرین 36 نفر می باشد و درتهران 23 نفر پیاده و 14 نفر سوار می شوند در اصفهان نیز 18 نفر پیاده و 5 نفر سوار می شوند . راننده چند سال دارد ؟

جواب معما ها در ادامه مطلب است

 


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:29 ] [ mamado roza ] [ ]


بیل گیتس

از بیل گیتس پرسیدن از تو ثروتمند تر هم هست؟ :

در جواب گفت بله فقط یک نفر. پرسیدن ک…ی؟

در جواب گفت سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و تازه اندیشه ی طراحی مایکروسافت و تو ذهنم پی ریزی می کردم،در فرودگاهی درنیویورک قبل از پرواز چشمم به این نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد،دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خورد ندارم و اومدم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه من و دید گفت این روزنامه مال خودت بخشیدمش به خودت بردار برای خودت.

گفتم آخه من پول خورد ندارم گفت برای خودت بخشیدمش برای خودت.

سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همون فرودگاه و همون سالن پرواز چشمم به یه مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همون بچه بهم گفت این مجله رو بردار برا خودت ،گفتم پسرجون چند وقت پیش یه روزنامه بهم بخشیدی.هرکسی میاداینجا دچار این مسئله میشه بهش میبخشی؟!
پسره گفت آره من دلم میخواد ببخشم از سود خودمه که میبخشم

به قدری این جمله و نگاه پسر تو ذهن من مونده که خدایا این برمبنای چه احساسی اینا رو میگه.

زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد و پیدا کنم و جبران گذشته رو بکنم
گروهی تشکیل دادم بعد از ۱۹ سال گفتم که برید و اونی که در فلان فرودگاه روزنامه میفروخت و پیدا کنید.یک ماه و نیم مطالعه کردند و متوجه شدند یک فرد سیاه پوسته که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردن اداره.

ازش پرسیدم من و میشناسی. گفت بله، جناب عالی آقای بیلگیتس معروفید که دنیا میشناسدتون.

سالها پیش زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی من یه همچین صحنه ای از تو دیدم

گفت که طبیعیه. این حس و حال خودم بود
گفتم میدونی چه کارت دارم، میخوام اون محبتی که به من کردی و جبران کنم
گفت که چطوری؟
گفتم هر چیزی که بخوای بهت میدم
(خود بیلگیتس میگه خود این جوونه مرتب میخندید وقتی با من صحبت میکرد)
پسره سیاه پوست گفت هر چی بخوام بهم میدی؟
گفتم هرچی که بخوای
گفت هر چی بخوام؟
گفتم آره هر چی که بخوای بهت میدم
من به ۵۰ کشور افریقایی وام دادم به اندازه تمام اونا به تو میبخشم
گفت آقای بیل گیتس نمیتونی جبران کنی
پرسیدم واسه چی نمیتونم جبران کنم؟
پسره سیاه پوست گفت که :فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو
بخشیدم ولی تو تو اوج داشتنت میخوای به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه

بیل گیتس میگه همواره احساس میکنم ثروتمند تر از من کسی نیست جز این جوان ۳۲
ساله مسلمان سیاه پوست

[ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ] [ 15:44 ] [ mamado roza ] [ ]


روند تکامل رفتار با دختر ها!!!! (طنز)

سال ۱۲۳۰ :

مرد : دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…. !!!

زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید !!! نا محرم که خونمون نبود . حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده…!!!

مرد: بلند خندیده ؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. !!! نخیر نمی شه باید بکشمش… !!!

– بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…

سال ۱۲۸۰ :
مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی !!! تو غلط می کنی !!! تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟

زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها ! شکر خورد. !!! دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده…

مرد (با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!!

– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …
سال ۱۳۳۰ :
مرد : چی؟ دانشسرا ؟؟ (همون دانشگاه خودمون) حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بوکونی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کونم…

زن: آقا، تورو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…

مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم . یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی…

– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …

سال۱۳۸۰ :

مرد: کجا ؟ می خوای با تکپوش (از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و وقتی می پوشیشون مثه جلیقه نجات پستی بلندی پیدا می کنن) و شلوارک (از این شلوار خیلی برموداها) بری بیرون؟ می کشمت. من… تو رو… می کشم…

زن: ای آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا).

مرد: من… اینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون شلوارو پائین تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه… نه… نمی خواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره… !!! (لطفا بد برداشت نکنید !!! )

سال ۱۴۰۰ :
زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت می پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه آ مامی. باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه…

بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو میبخشه !!!

[ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ] [ 15:1 ] [ mamado roza ] [ ]


سیر تحول دخترا در دانشگاه!!!!!

ترم ۱ – اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف  پ – س – ر  یک کلمه معنی دار بسازید مخ آنها error میدهد – چون فکر میکنند تنها دانشجوی این مملکت هستند عمراً کسی را تحویل نمیگیرند و تا وقتی که قبل از اسمشان کلمه مهندس و دکتر را به کار نبرید جوابتان را نمی دهند!

پیشنهاد میکنم که در دختران ترم یکی (صفری) به دنبال gf نباشید چون اولاً پا نمیدهند و ثانیاً اگر حتی یکی از این دختران برای دوستی پا بدهد (یکی در هر ۱۰ میلیون سال) همه به شما به چشم یک همجنس باز نگاه خواهند کرد!

فقط برای عملیات قضای حاجت به wc می روند ، طولانی ترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه تا خانه می باشد ، به پسران همکلاسی به چشم خواستگار نگاه می کنند!

تمام کتب ترم اول را می خرند و با دقت جلد میگیرند ، سوژه خنده دانشجویان ترم بالایی هستند وقتی به آنها سلام میکنید به چشم یک مزاحم خیابانی به شما نگاه میکنند – در فاصله بین کلاسها نان و پنیر دستپخت مادر را میل میکنند تا انرژی بگیرند!

ترم ۲ – همچنان قادر به ساختن کلمات معنی دار نمیباشند – متوجه میشوند به غیر از آنها افراد دیگری نیز به اسم دانشجو تو این مملکت هستند!

به مقدار بسیار ناچیز از قطر ابروها کاسته میشود ولی سیبیل جزیی از اعضای ثابت بدن می باشد ، سر کلاس متوجه موجوداتی عجیب و غریب میشوند اما اسم آنها را نمی دانند ، کماکان مسیر دانشگاه تا خانه بدون هیچ کم و کاستی طی میشود!

نیمی از کتاب های ترم را میخرند و نیمه دیگر را از کتابخانه میگیرند ، اگر به آنها سلام کنید در جواب زمزمه نامفهومی میشنوید با این مضمون: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته – دو سه بار از جلوی تریای دانشکده رد میشوند اما جرأت داخل شدن را ندارند! (استغفرالله)

ترم ۳ – به معنای واژه پسر پی می برند و با ماهیت آن موجودات عجیب و غریب آشنا می شوند ، به این نکته حیاتی پی می برند که تنها استفاده wc قضای حاجت نیست!

سوژه خنده پیدا می کنند ، همه کتابها را از کتابخانه می گیرند و متوجه میشوند که تا ۴ جلسه میتوانند سر کلاس غیبت کنند – می فهمند که شهر خیلی بزرگ است و غیر از خانه شان جاهای دیگری هم دارد – تریا دانشکده تبدیل به پاتوق آنها میشود و در جواب سلام شما میگویند سلام!

ترم ۴ – با واژه bf آشنا میشوند اما راه و رسم تور کردنش را بلد نیستند – ابروها نازک میشود و سیبیل ناپدید ، در ساعت های استراحت بین کلاسها و حتی وسط کلاس ها به wc میروند!

همیشه در دانشگاه از قسمتهای “پر پسر” عبور میکنند ، شروع میکنند به پرسیدن آدرس از پسرای خوش تیپ دانشگاه (نکته: اگر دیدید که جلوی در آموزش یه دختر ازتون آدرس آموزش رو پرسید پس: ۱- دختره ترم ۴ درس میخونه ۲- شما خوشتیپید ۳ – یالا مخشو بزن دیگه چلمن)

شروع میکنن به نوشتن جزوه – هر ۲-۳ شب یکبار به خانه میروند برای حاضری و به خاطر غر زدن های مامان بابا (خوب پدر مادرن دیگه دلشون تنگ میشه شما به بزرگی خودتون ببخشید) و تعویض لباس و بقیه روز ها خونه دوستشون درس میخونن (آره جون خودت ، بیچاره پدر ، مادره خبر نداره خوابگاه دخترا بغل خوابگاه پسراست) در جواب سلام شما میگویند: سلام – چطوری؟ خوبی؟

ترم ۵ – یکی از این موجودات خوش خط و خال (bf) را به دست می آورند اما چون تازه کار هستند بامبول های زیادی سرشان پیاده میشود!

اصلاً سر کلاسها نمی روند و از دانشگاه فقط با wc کار دارند چون bf دارند دیگه احدی را تحویل نمیگیرند و درست مثل ترم یک میشوند (چون این دفعه فکر میکنن فقط خودشونن که bf دارند و آسمان باز شده این پسره افتاده تو بغل اینا)

کوتاهترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه به کافی شاپ و سپس خانه میباشد – از چهره مردانه گذشته تنها خاطره ای باقی مانده است (اینجاست که میگن مردونگی مرده) به دلیل افزایش آرایشات روی صورتشون اضافه وزن می آورند و برای جبران آن از مقدار شلوار و مانتو شان کم میکنند!

یک میز اختصاصی برای خودشان و bf شان در تریا دانشکده رزرو است ، تابلو میشوند – کارکنان محترم حراست دانشگاه آنها را به اسم کوچک می شناسند!

سند کمیته انضباطی را به نامشان میکنند و در جواب سلام شما (بعد از ۱۰ دقیقه) می گویند: اوا … سلام ببخشید حواسم نبود (طرف داره عاشق میشه و حواسش یه جای دیگست)

ترم ۶ – خیلی تابلو میشوند – عاشق میشوند – مشروط میشوند !!!

ترم ۷ – به طرز وحشتناکی تابلو میشوند – در عشق شکست میخورند – مشروط میشوند !!!

ترم ۸ – دوباره آدم میشوند – دیگر تابلو نیستند چون جوانان مستعد دیگری جای آنها را میگیرند (من لذت می برم میبینم این جوونا رو …….) جای جای دانشگاه برایشان خاطره انگیز است ، مثل بچه آدم این ترم درس میخوانند فارغ میشوند – در به در دنبال شوهر میگردند و به اولین پیشنهاد جواب مثبت میدهند و از چاله به چاه می افتند !!!!

[ چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ] [ 14:59 ] [ mamado roza ] [ ]


بخون و بخند

و خیلی با ارزشی! نه به خاطر خودت به خاطر این که بدنت به اندازه کافی شامل: سولفور برای کشتن تمام شپش های بدن یک سگ، کربن برای ساخت 900 مداد، پتاسیم برای آتش زدن یک توپ فوتبال، چربی برای ساختن 7 قالب صابون، فسفر برای درست کردن سر 2200 کبریت و آب برای پر کردن 10 تنگ داره. تو اون کله پوکت که چیزی نیست مردم ازش استفاده کنن، حد اقل بمیر که یه نفعی به کره زمین برسونی.


غضنفر به تاكسی میگه آقا چند میگیری منو برسونی به راه آهن؟ راننده میگه 1000 تومن غضنفر میپرسه واسه چمدونام چند میگیری؟راننده میگه هیچی. غضنفر میگه پس چمدونام رو ببر من هم اومدم.


پنج تا داداش پولاشونو رو هم میذارند تاکسی می خرند بعد از چند وقت ورشکست می شند اگه گفتی چرا ؟ آخه پنج تایی با هم می رفتن مسافرکشی.



معلم کلاس اول از ساسان کوچولو می پرسه ..اگه تو 10 تا شکلات داشته باشی 2 تاشو بدی به سمیرا..3 تاشو بدی به مریم و یه دونه هم بدی به شراره اونوقت چی خواهی داشت؟؟؟ ساسان میگه .خوب معلومه 3 تا دوست دختر جدید



غضنفر با دوست دخترش میرن پارك غضنفر میگه :عزیزم اگه این درخت كاج زبون داشت الان به ما چی میگفت ؟ دختره میگه اگه زبون داشت میگفت احمق من زردآلوام نه كاج ...



 
مادر : پسرم ، من دارم می رم خرید یه وقت به كبریت دست نزنی ها پسر : نه مامان جون من خودم فندك دارم



دو تا خجالتی با هم ازدواج می کنند بچه شون آب می شه



غضنفر میره آزمایشگاه داد میزنه میگه چرا جواب خون شهدا رو نمیدین؟



سه نفر دیر به قطار میرسن ، دنبالش میدون ، دو تاشون سوار میشن ، سومی نمی رسه ، شروع میکنه به خندیدن . میگن چرا میخندی ؟ میگه : آخه اونا واسه بدرقم اومده بودن



غضنفر با ماشینش تو برفا گیر می کنه زنجیر نداشته سینه می زنه!


یه روز غضنفر رو به جرم دزدی می برن دادگاه قاضی میگه خجالت بکش این دفعه چهارمته که میای دادگاه. غضنفر به قاضی میگه تو خجالت بکش که هر روز اینجایی !



تركه سوار تاكسی بوده ... بعد از مدتی یكی پیاده میشه و درو محكم میبنده ... راننده میگه : الاغ بی شعور ... یه كمی جلوتر یه نفر دیگه پیاده میشه و باز در و محكم میبنده و بازم راننده میگه : الاغ بی شعور ... خلاصه نوبت به تركه میرسه و تركه هم با دقت در و آهسته میبنده میبینه راننده داره نگاش میكنه به راننده میگه : چیه ... الاغ باشعور ندیدی



یارو اسم بچه اش رو میزاره «اس ام اس» دوستاش میگن: این چه اسمیهبرای بچت گذاشتی؟ میگه: چیه مگه! از پیام که با کلاس‌تره.



یارو می‌ره ساندویچی می‌گه آقا یه همبرگر بدین توش خیارشور نذارین فروشنده می‌گه آقا خیار شور نداریم می‌خوای گوجه نذارم!!



به ترکه خبر میدن که بابا شدی میگه به زنم نگید میخوام غافلگیرش کنم



ترکه با خدا قهر می کنه، صبح که از خونش میاد بیرون میگه: به امید بعضی ها‎!

[ سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, ] [ 22:10 ] [ mamado roza ] [ ]


متلک به دماغ عملیا


1-خانوم شما بینیتونو ختنه کردید؟

2-خانوم شما دماغتونو مدل خوکی عمل کردید؟

3-خانوم میاید دماغامون عوض کنیم؟

4-اینو صافکاری کرده که بعدا درخت بکاره

5-اینو دماغشو تازه خریده برچسبش و نکنده

6-خانوم کلیه هاتو فروختی دماغتو عمل کردی؟ 

٧-میبخشید خانوم دماغتونو خر گازگرفته؟

٨-ده بار دیگه دماغت وعمل کنی تازه میشی مثل اِبی

٩-خانوم بینیتون افتاده چسب زدین؟

١٠-خواستی ماشین بخری وانت بخر بینیت و بندازی عقب

[ سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:50 ] [ mamado roza ] [ ]


موضوع انشا:فواید رایانه.

انشاءی یک دانش آموز مشنگ

کامپیوتر چیز بسیار خوبی میباشد و برای ما خیلی لازم داریم . پدرم به من قول داده که که برای هر نمره بالای 12 در کارنامه ام یک تکه از آن را برای من بخرد ! فعلا پدرم یک موس خریده و قول داده ماه به ماه سیستم را آپدیت کند !پدرم کامپیوتر خیلی میفهمد و حتی توانسته یک بار در اینترنت وارد شود! مادرم در برخورد با کامپیوتر خیلی شاسکول میباشد و روزی دوبار موس من را با جارو و بیل میزند ! حتی تازگیا در خانه تله موش هم کار گذاشته است به همین علت انگشت شست هردو پای پدرم قطع شده میباشد !


پدرم شب ها به کافی شاپ میرود و چت میکند‌ ! مادرم و پدرم همیشه در حال چک و لگد میباشند و مادرم به پدرم میگوید تو مگه خودت خواهر و مادر نداری که میری با دخترای خارجکی چت میکنی ! من هم در این مواقع حرف نمیزنم چون میدانم مادرم به من میگوید : کپو اوغلو ! اوشاخ پیس ! بیشین مشقاتو بینویس ! پدر من تازگیها در اورکات میباشد و من میدانم که اورکات خیلی بی ناموس میباشد و شنیده ام که خیلی دختر دارد و خیلی بد حجاب میباشند !

پدرم چند روزی است که موس من را قایم کرده و میگوید مزاحم درس خواندن من میباشد‌ ! خواهرم خیلی وقت است شوهر کرده است و الان هم خیلی بچه دارند !

من گاهی وقت ها به خانه آنها میروم و از آنجا کانتکت میکنم و با یک آیدی دخترانه با پدرم چت میکنم و لاو میترکانم ! پدرم خیلی دوروغ میگوید و در کامپیوتر میگوید بچه جردن بوده است و یک روز صبح بلند شده است و دیده در جوق دروازه دولاب است او میگوید آب زده ما رو آورده پایین ! کامپیوتر بسیار مفید میباشد و من آن را خیلی دوست دارم.

 

[ سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, ] [ 13:28 ] [ mamado roza ] [ ]